فقیری که سلطنت دو عالم را دارد/ از چه کسی نباید درخواست کرد!؟

(بسم الله الرحمن الرحیم)

مدیر مدرسه علمیه امام مهدی(عج) گفت: خدا دوست دارد ما فقیر درب خانه او باشیم. این را به ذهنتان بسپارید، کد است: این فقیری درب خانه پروردگار عالم، درب خانه حضرت حجت(عج)، سلطنت دو عالم است.

 

آیت‌الله روح‌الله قرهی مدیر مدرسه علمیه امام مهدی(عج) حکیمیه تهران به مناسبت آغاز ماه بهار قرآن به شرح دعای ابوحمزه ثمالی می‌پردازد که بخش هفدهم آن در ادامه می‌آید:

*امر خدا به آنچه که نیازی به آن ندارد!

پروردگار عالم به قدری نسبت به اینکه سائل درب خانه‌اش بیاید، عُلقه دارد و درب خانه را باز می‌گذارد که سائلین، آن هم از بندگانش، آن هم از انسان‌ها به درب خانه‌ او بیایند که حسب روایاتی که در باب احادیث قدسیه (توصیه‌هایی که خود حضرتش به انبیاء کرده) است، معلوم می‌شود عندالله هیچ چیزی از آمدن بنده، درب خانه‌اش، ارزشمندتر نیست.

حتّی دلیل و برهان عبادات هم همین است. مثلاً همین نماز، یکی از علل صلاه، عزیزان! این است که پروردگار عالم می‌خواهد بندگانش درب خانه‌اش بیایند والّا حسب آن دعایی که بعد از هر صلاه بیان فرمودند، می‌دانید که اصلاً این نماز ما نیاز پروردگار عالم نیست، «‌إِلَهِی‏ هَذِهِ‏ صَلَاتِی‏ صَلَّیْتُهَا لَا لِحَاجَةٍ مِنْکَ إِلَیْهَا» نه تنها خدا به این نماز ما حاجت و نیاز ندارد، «وَلَا رَغْبَةٍ مِنْکَ فِیهَا» بلکه اصلاً رغبتی هم به این نماز ما ندارد، البته إلّا دارد و آن، این است: «إِلَّا تَعْظِیماً وَطَاعَةً وَإِجَابَةً لَکَ إِلَى مَا أَمَرْتَنِی» ای خدا تو گفتی درب خانه من را بزن، ما هم اجابت می‌کنیم، برای همین من از باب تعظیم توست که می‌آییم و إلّا تو نیاز به صلاه ما نداری و ما فقط از باب تکریم و اطاعت است که می‌آییم و دیگر اینکه تو امر کردی؛ یعنی خودت خواسته‌ای که ما بیاییم.

لذا از آن طرف نیاز ندارد، «لَا لِحَاجَةٍ مِنْکَ إِلَیْهَا»، امّا از آن طرف امر کرده که به سمتش برویم «أَمَرْتَنِی»! علّت «أَمَرْتَنِی» چیست؟

علّت «أَمَرْتَنِی» همین است که پروردگار عالم دوست دارد بنده‌اش درب خانه‌اش بیاید و سؤال کند. لذا در روایت داریم: اگر کسی بعد از نماز دعا نکند و حاجتی از پروردگار عالم طلب نکند، پروردگار عالم می‌فرماید: ملائکه من! نمازش را به خودش برگردانید. چرا؟ چون پروردگار عالم دوست دارد انسان درب خانه‌اش بیاید و سائل درگاه او باشد. لذا اصلاً حسب روایات شریفه می‌فرماید: بعد از نماز یک دعای مستجاب شده داریم؛ یعنی عزیزان من! خود خدا بر خودش فرض کرده که حتما یک دعای ما را مستجاب کند. برای همین می‌گویند: بعد از تسبیحات حضرت زهرا(س)، دعا کنید و همین ‌طوری تا سلام را دادید، بلند نشوید بپرید، مهر را برداشته یا برنداشته، بروید! دعا کنید. خودش دوست دارد بندگانش درب خانه‌اش از او مسئلت کنند و این لطف خداست.

*برخورد حضرت حقّ با توجّه به ظنّ و گمان بنده

لذا عزیزان! ذوالجلال و الاکرام به بندگانش عشق می‌ورزد که از او سؤال کنند. در این فراز بعد از اینکه به پروردگار عالم به لسان حجّتش، زین‌العابدین(ع)، عرضه داشتیم که خودت فرمودی: «وَسْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ‏ إِنَّ اللَّهَ کانَ بِکُمْ رَحِیماً»، باز هم عرضه می‌داریم: «وَلَیْسَ مِنْ صِفَاتک یَا سَیِّدِی» اصلاً از صفات تو، این نیست، ای آقای من! چه چیزی از صفات تو نیست؟ «أَنْ تَأْمُرَ بِالسُّؤَالِ» که خودت امر به سؤال کنی که از من مسئلت بطلبید و بعد «وَتَمْنَعَ الْعَطِیَّة» عطایت را منع کنی!

تو همیشه عطا می‌کنی و تصوّر منع عطا از جانب خداوند، اصلاً اهانت به ذوالجلال و الاکرام است. لذا عزیزان من! عرض کردیم: این اتفاقاً از ظنّ و گمان انسان است و ما باید در مرحله نخست ظنّ و گمانمان را درست کنیم. در حدیث قدسی - که شیخ حرّ عاملی آن را در کتابش آورده - فرمود: «أنا فی ظنّ عبدی» من در ظنّ و گمان بنده‌‌ام هستم. یعنی اگر بنده‌ام بگوید: حالا من دعا می‌کنم امّا معلوم نیست مستجاب بشود یا خیر، پروردگار عالم هم همان ‌طور که می‌گوید: معلوم نیست، با او برخورد می‌کند، امّا اگر بنده‌ام بگوید: خیر، من که می‌دانم بعد از هر نماز، یک دعا مِن ناحیه الله تبارک و تعالی مستجاب شده است و او هم وعده‌اش، وعده صدق است و قولش هم قول حقّ است «اللَّهُمَّ أَنْتَ‏ الْقَائِلُ‏ وَقَوْلُکَ حَقٌّ وَوَعْدُکَ صِدْقٌ»، حال می‌شود آن کسی که این‌طور لطف و محبّت دارد، وعده داده و بعد هم خودش امر به سؤال کند «أَنْ تَأْمُرَ بِالسُّؤَالِ»، عطیّه ندهد؟! «وَلَیْسَ مِنْ صِفَاتک یَا سَیِّدِی أَنْ تَأْمُرَ بِالسُّؤَالِ» آقای من! این اصلاً از صفات تو، نیست. من حضرتت را بری می‌دانم که اصلاً خودت امر به صلاه کنی، امّا عطا نکنی، ابداً این‌طور نیست.

*ملالت؛ ثمره درخواست زیاد از مردم

در روایت داریم که امیرالمؤمنین(ع) می‌فرمایند: «کَثْرَةُ السُّؤَالِ‏ تُورِثُ‏ الْمَلَال‏» اگر از کسی درخواست زیاد کنی، ملالت به بار می‌آورد؛ یعنی دو، سه بار از یکی درخواست می‌کنی، حالا او حلم دارد چیزی نمی‌گوید، امّا دفعه چهارم، مگر چه کسی باشد که چیزی نگوید! واقعاً دیگر در آن حدّ تالی‌تلو معصوم و ... باید قرار بگیرد که تو را ناراحت نکند.

مرحوم حاج حلوایی کلّی مغازه داشتند، تمام این مغازه‌ها را آرام آرام فروختند و هر چه آقا (ابوالعرفا) امر می‌کردند، اطاعت می‌کردند. خود آقا می‌گفتند: او جلو جلو می‌فروخت که هر موقعی من بیان کنم، نه نتواند بگوید.

*از چه کسی نباید درخواست کرد؟

حتّی طوری است که می‌گویند: از کسی مسئلت کن که دست رد به سینه‌ات نزند. حضرت صادق القول و الفعل، امام جعفر صادق(ع) فرمودند: «لَا تَسْأَلْ مَنْ تَخَافُ أَنْ یَمْنَعَک‏» نکند از آن کسی که می‌ترسی دست رد به سینه‌ات بزند، سؤال کنی. هیچ‌گاه از چنین کسی سؤال و درخواست نکن.

*صاحب فضل دائمی و عطای مؤدّبانه، بر غلامان!

حالا سؤال اینجاست: پروردگار عالم دست رد به سینه ما می‌زند؟ هر که از پروردگار عالم زیاد بخواهد، برایش ملالت‌آور می‌شود؟ «تُورِثُ‏ الْمَلَال» نسبت به پروردگار عالم است؟ ابداً! پروردگار عالم، کسی است که هیچ‌گاه از خزائنش کم نمی‌شود، «وَلا تَنقُصُ مِن خَزائِنِهِ».

در دعایی که از تعقیبات مشترکه بعد از نمازها است، می‌خوانیم: «یَا مَنْ‏ لَا یَشْغَلُهُ‏ شَیْ‏ءٌ عَنْ شَیْ‏ءٍ وَلَا سَمْعٌ عَنْ سَمْعٍ وَلَا بَصَرٌ عَنْ بَصَرٍ وَلَا یُبْرِمُهُ إِلْحَاحُ الْمُلِحِّین‏» خدا این ‌طور نیست که بگوید: شما حرف نزنید تا من ببینم دیگری چه می‌گوید. همه هم حرف بزنند، او می‌شنود. همه هم از او سؤال کنند، او به اشتباه نمی‌افتد، «وَلَا یُبْرِمُهُ إِلْحَاحُ الْمُلِحِّین‏»، از اینکه بنده درخواست کند و مصر باشد، ابداً خسته نمی‌شود.

جالب این است که پروردگار عالم وقتی هم می‌خواهد عطا کند، چون خودش به ما یاد داده که همیشه دو بال پرواز است: یکی ادب و دیگری اطاعت؛ او نیز با ادب برخورد می‌کند. حسب همان دعایی که وارد شده در شب‌های جمعه بخوانید، وقتی سائل درب خانه‌اش می‌آید، با اینکه پروردگار عالم کجا و ما کجا! امّا دو دستی عطا می‌کند! «یَا دَائِمَ‏ الْفَضْلِ‏ عَلَى‏ الْبَرِیَّةِ یَا بَاسِطَ الْیَدَیْنِ بِالْعَطِیَّةِ» دیدید کسی می‌خواهد چیزی را به کسی بدهد، یک دستی می‌دهد، امّا اگر دو دستی بدهد، دارد احترام می‌گذارد که چه خوب است انسان همیشه در مقابل دیگران به خصوص بزرگترها این ‌طور با احترام برخورد کند.

یک مواقعی عدّه‌ای کارهایی می‌کنند که مع‌الأسف ما که مسلمانیم انجام نمی‌دهیم. دو تا کره‌ای پیش ما آمده بودند و شیعه شدند. اینها بیان می‌کردند: اگر یک کسی حتّی شش ماه هم از ما بزرگتر باشد، در کره جرأت نداریم به او، تو (آن‌ها مثل ما دو لغت مانند «تو» و «شما» داشتند) بگوییم، حالا هر که می‌خواهد باشد. اسلام را آن‌ها رعایت می‌کنند که این ‌گونه ادب دارند، گرچه مسلمان نیستند.

لذا حتّی پروردگار عالم هم با ادب با بندگانش برخورد می‌کند. اوّلاً فضلش، دائمی است، آن هم به غلام خود! «عَلَى‏ الْبَرِیَّةِ» ما، بریّه او هستیم، نان‌ خور و غلام او هستیم، یعنی پایین‌ترین حد هستیم.

لذا در ادامه می‌گوییم: «یَا بَاسِطَ الْیَدَیْنِ بِالْعَطِیَّةِ»، یک معنای «باسط» یعنی بسط و گسترش، ولی یک معنای دیگر آن، این است: کسی گسترش می‌دهد که خوشحال است. اولیاء خدا تمثیل می‌زنند، می‌گویند: مثلش، مثل آن کسی است که در شب عروسی فرزندش خیلی شادمان است، چطور؟ این طور که خرج می‌کند و بریز و به پاش دارد، امّا نه از روی اجبار، بلکه از روی شادی می‌دهد.

پروردگار عالم هم وقتی عطا می‌کند، اوّلاً دو دستی عطا می‌کند، یعنی با ادب، بعد هم باسط است؛ یعنی وسعت می‌دهد. دلیل این عطا هم که دو دستی می‌دهد، این است که دوست دارد ما سؤال کنیم و سائل باشیم.

*ثمرات طلب حوائج از مردم

دلیل سؤال در درگاه پروردگارعالم و اینکه پروردگار عالم می‌فرماید: حتماً از من بخواهید و حتماً اصرار کنید، این‌ گونه بیان شده است: وجود مقدّس زین العابدین، امام العارفین، آقا علی‌بن‌الحسین(ع) فرمودند: «طَلَبُ‏ الْحَوَائِجِ‏ إِلَى‏ النَّاسِ‏ مَذَلَّةٌ لِلْحَیَاةِ» خواهش و طلب و درخواست آن هم از مردم، سبب می‌شود که در دنیا ذلیل ‌شوید. «طلب الحوائج الی اللّه تبارک وتعالی محبّة للدنیا والآخره» امّا برعکس طلب حوائج از پروردگار عالم، هم مِن ناحیه الله محبّت دنیا را برای شما می‌آورد و هم آخرت را. ولی طلب از ناس، مذلّت است و همین‌ قدر که بگوید: نه، انسان خوار می‌شود. «طَلَبُ‏ الْحَوَائِجِ‏ إِلَى‏ النَّاسِ‏ … اسْتِخْفَافٌ بِالْوَقَارِ» طلب حاجت از مردم وقار فرد را از بین می‌بردو او را خفیف و خوار و ذلیل می‌کند.

«وَهُوَ الْفَقْرُ الْحَاضِرُ» یعنی اگر کسی دست به سمت مردم دراز کند، در حقیقت یک فقر نقد است. اگر درخواست نکند، کسی نمی‌داند که این، محتاج است و فقر نسیه است، امّا وقتی فقرش را علن کرده، دیگر به آن فقر حاضر می‌گویند. این‌ طور می‌توانیم بگوییم: «فقر الحاضر» یعنی در محضر خلق نمایان کرد، یعنی از آن فقر نقدی هم که بعضی تبیین و ترجمه کرده‌اند، بالاتر است. «فقر الحاضر» یعنی اینکه فقرش را به محضر مردم ارائه می‌دهد. لذا شنیدید می‌گویند: آن کسی که حیثیت و آبرو و وقار دارد و مؤمن است، صورتش را با سیلی سرخ می‌کند، امّا نمی‌گذارد دستش جلوی کسی دراز شود. یعنی فقیر و نیازمند است، امّا نیازش را در نظر مردم حاضر نمی‌کند. امّا آن را عندالله تبارک و تعالی، اظهار می‌کند.

*فقیری که سلطنت دو عالم را دارد!!!

لذا فرمود: «یا ایها النّاس انتم الفقرا الی اللّه». اصلآً خدا دوست دارد ما فقیر درب خانه او باشیم. این را به ذهنتان بسپارید، کد است: این فقیری درب خانه پروردگار عالم، درب خانه حضرت حجت(عج)، سلطنت دو عالم است.

*فقیری که حساب‌رسی‌اش طولانی می‌شود!

می‌گویند: اگر کسی جلوی مردم اظهار فقر کند و به سبب این فقرش، خوار شود؛ خدا این‌ قدر از این شخص بدش می‌آید که فردای قیامت حسابش را طولانی می‌کند. معمولاً آن‌هایی که ثروتشان زیاد است، حسابرسی‌شان بیشتر می‌شود، امّا پروردگار عالم حساب آن کسی را هم که اظهار عجز در بین مردم می‌کند، طولانی می‌کند. خیلی عجیب است این روایاتی که دیشب و امشب خواندیم، غوغاست، محشر است.

لذا می‌فرماید: در خانه من بیایید و سؤال کنید، من صاحب عطیّه‌ام، آن هم دو دوستی عطا می‌کنم، «یا دائم الفضل علی البریه یا باسط الیدین بالعطیه». حتی عنوان عطا هم خودش معنا دارد که به فضل الهی در فرازی که داریم می‌خوانیم، عرض می‌کنم. خلّصش این است که یعنی منّت نمی‌گذارد، هدیه، عطا، فضل و کرم من است.

*عاقبت مسئلت از دیگران، چه فردی و چه اجتماعی

پیامبر عظیم‌الشّأن، خاتم رسل، حضرت محمّد مصطفی(ص) فرمودند: «یَا أَبَاذَرٍّ إِیَّاکَ وَالسُّؤَالَ فَإِنَّهُ ذُلٌ‏ حَاضِرٌ وَفَقْرٌ تَتَعَجَّلُهُ وَفِیهِ حِسَابٌ طَوِیلٌ یَوْمَ الْقِیَامَةِ»؛ اباذر، نکند از کسی سؤال و مسئلت کنی، چون اگر جواب رد بشنوی؛ ذلیل بودن خودت را در برابر دیگران مطرح کردی، «ذُلٌ‏ حَاضِرٌ» - که این هم همان معنی «وهو فقر الحاضر» را که در روایت قبل، معنی کردیم می‌دهد -

لذا باید مراقب باشیم که نکند اظهار سؤال و گدایی کنیم، چون در دنیا، مایه ذلیل بودنمان می‌شود. خدا گواه است که این روایت هم به درد مباحث اجتماعی‌مان می‌خورد و هم فردی‌مان.

آنجایی که ما فقر خود را اظهار کردیم، ذلیل شدیم. ولو به اینکه مردم این‌ طور نگفتند، امّا متأسفانه در روزنامه‌ها و رسانه‌ها این‌ طور جلوه دادند که مردم به آقای روحانی رأی دادند، به واسطه اینکه می‌خواستند بگویند: ما از این محاصره‌های اقتصادی خسته شدیم؛ این یعنی اظهار ذلّت!

در قبالش کنگره آمریکا هم وقتی دید می‌شود با فشار جلو رفت، رویه خود را شدیدتر کرد. این‌ها اصلاً خصلتشان این است و من بارها در مباحث و جاهای دیگر بیان کردم و گفتم که امام عظیم‌الشّأنمان فرمودند: این‌ها مثل سگ می‌مانند، اگر بدوی، دنبالت می‌کنند، امّا اگر بایستی، می‌نشینند. پس اگر اظهار فقر و عجز کردیم، می‌گویند: ما موفّق شدیم و محاصره‌ها را بیشتر می‌کنند. فکر کردید مثلاً زید آمد، عمرو رفت، بکر رفت و ...، چیزی عوض می‌شود؟! خیر، آن‌ها بفهمند که اظهار عجز می‌کنی، تمام است، «ذلّ حاضر».

ای وای که ما از معارف دوریم. ای وای که بعضی از مسئولین ما از معارف دورند. بعضی‌ها حواسشان نبود که وقتی تلویزیون، مناظره‌ها را در موقع انتخابات پخش می‌کند، آن ‌طرف آبی‌ها هم همه را دارند دقیق می‌بینند و براندازی می‌کنند و نهایتاً تصمیم‌گیری می‌کنند. لذا برای اینکه من رأی بیاورم، حاضرند همه مطالب نظام را زیر سؤال ببرند که مردم خسته شدند، این ‌طور شد، آن ‌طور شد، باید این وضع عوض بشود، حالا چه اشکالی دارد ما با خود آمریکایی‌ها سر یک میز بنشینیم و ...؛ این‌ها یعنی اظهار عجز و اظهار فقر، این‌ها دلالت بر «ذلٌّ حاضر» است، چه فردی و چه اجتماعی‌اش.

لذا در فردی‌اش هم فرمود: «یَا أَبَاذَرٍّ إِیَّاکَ وَالسُّؤَالَ فَإِنَّهُ ذُلٌ‏ حَاضِرٌ وَفَقْرٌ تَتَعَجَّلُهُ وَفِیهِ حِسَابٌ طَوِیلٌ یَوْمَ الْقِیَامَةِ»؛ نکند از کسی مسئلتک که این ‌گونه، این خواری و فقر خودت را حاضر کردی و همه فهمیدند.

خیلی عجیب است، در ادامه می‌فرمایند: «وَفَقْرٌ تَتَعَجَّلُهُ» این درخواست از دیگران، فقری هم هست که خودت با عجله اعلامش کردی.

بازاری‌ها یک اصطلاحی دارند که می‌گویند: دو نوعند که خیلی بریز و بپاش می‌کنند:

یکی آن‌ها که تازه به دوران آمده‌اند و می‌خواهند نشان بدهند که من هم کسی هستم. برای اینکه فکر می‌کنند این ‌طور، به قولی سری در سرها در می‌آورند.

یکی هم موقعی است که دیگر ورشکست شده و برای اینکه کسی متوجّه نشود، بریز و بپاش می‌کند. به یک تعبیر دیگر اظهار فقر نمی‌کنند که نکند آن مقامی را که در تجارت کسب کردند و به تعبیری حتّی وقتی فقط یک حرف می‌زنند، حرفشان خریدار دارد و ...، از دست بدهند. لذا فقرشان را اعلام نمی‌کنند.

می‌فرمایند: «وَفَقْرٌ تَتَعَجَّلُهُ» یعنی این، فقری است که جلو، جلو اظهارش می‌کنی. خیلی عجله نکن که فقرت را اعلام کنی. چرا ما عجله می‌کنیم؟! اصلاً کلّ دنیا وضعش به هم ریخته است، خدا گواه است، به این ماه مبارک رمضان، یقین دارم که آمریکایی‌ها از درون پوکیده‌اند، امّا اجازه ندارند چه در انتخابات کنگره یا ریاست جمهوری، چه در رسانه‌ها و جرائد، اعلان کنند که اقتصاد آمریکا شکست خورده است. البته انتقاد می‌کنند امّا اصلاً جرأت این را به آن‌ها نمی‌دهند که حرفی از شکست بزنند.

یک نمونه بیاورید که اجازه داده باشند. الآن یک آقایی آمده که خبرهای این‌ها را پخش کرده و گفته: چه خبر هست، امّا حالا بروید در خود رسانه‌های آمریکایی ببینید که چگونه جالب و قشنگ دارند قضیّه را می‌پوشانند و او را دروغگو می‌پندارند. همه رسانه‌ها باید در منافع ملی‌شان همگام باشند، ولو منافع ملی‌شان، منافع درستی نباشد. همین است که مولی الموالی فرمود که این‌ها در باطل خودشان اتّحاد دارند.

لذا بعضی‌ها در اظهار فقر خود عجله می‌کنند، در صورتی که اسلام اجازه نمی‌دهد که حتّی اظهار فردی هم بکنی، آن‌ وقت چه برسد به اجتماعی‌اش. فرد مهم‌تر است یا جامعه؟! جامعه مهم‌تر است دیگر، هر فردی برای خودش جایگاه و احترامی دارد، امّا در مورد جامعه، افراد خودشان را برای جامعه فدا می‌کنند، نه اینکه جامعه را برای خودشان فدا کنند.

آن‌ وقت ما جامعه را فدا می‌کنیم برای خودمان. حالا ببینید حضرت چه می‌فرمایند که نکند تو از مردم سؤال کنی، از خدا سؤال کن. اگر از مردم سؤال کنی، در دنیا دو خصلت برای تو به وجود می ‌آید: «ذُلٌ‏ حَاضِرٌ وَ فَقْرٌ تَتَعَجَّلُهُ» . در ادامه هم می‌فرماید: «وَفِیهِ حِسَابٌ طَوِیلٌ یَوْمَ الْقِیَامَةِ»  اگر سؤال کنند چه کسی فردای قیامت حسابش طولانی‌تر از همه است؟ باید گفت: آن کسی که اظهار عجز و فقر کند و از دیگران مسئلت کند.

یعنی کسی که به جای اینکه خودش کار کند، دستش را جلوی این و آن دراز می‌کند. چنین کسی حسابش فردای قیامت از همه طولانی‌تر است. امّا تنها جایی که نه تنها طولانی‌تر نیست، بلکه سرعت می‌دهند، حالتی است که انسان در درگاه پروردگار عالم اظهار عجز و اظهار سؤال کند.

*عطای بی منّت!

«وَلَیْسَ مِنْ صِفَاتک یَا سَیِّدِی أَنْ تَأْمُرَ بِالسُّؤَالِ وَتَمْنَعَ الْعَطِیَّة‏» اتّفاقاً خودت امر به سؤال کردی، حالا دیگران امکان دارد انسان را خوار کنند، امّا تو هیچ‌گاه مانع عطای خود نمی‌شوی و اصلاً این از ساحت قدس پروردگار عالم دور است.

نه تنها به فرد عطا می‌کنی، بلکه جمعی نیز هست، لذا در ادامه عرضه می‌داریم: «وَأَنْتَ الْمَنَّانُ بِالْعَطِیَّاتِ عَلَى أَهْلِ مَمْلَکَتِک‏»، این فراز یک معنی دیگر هم دارد که عرفای عظیم‌الشّأن گفتند، منتها در خفا گفتند، چون بعضی‌ها نمی‌فهمند و می‌گویند: چه حرفی است شما می‌زنید؟! ولی واقعیّت است. پروردگار عالم می‌گوید: من نه تنها در عطایم، منّت نمی‌گذارم، تازه منّت هم می‌کشم، «وَأَنْتَ الْمَنَّانُ بِالْعَطِیَّاتِ عَلَى أَهْلِ مَمْلَکَتِک‏».

در روایت داریم: از کسی که چیزی می‌دهد، باید تشکّر کرد. حضرت ثامن الحجج، آقا علی‌بن‌موسی‌الرّضا(ع)، قبله ایران بیان فرمودند: «من لم یشکر المنعم من المخلوقین لم یشکر اللّه عزّوجلّ» هر کس از مخلوقین به تو نعمتی را داد، نباید بگویی: خوب حالا این داشته، خدا بهش داده، او هم کمک کرده، حالا مگر چه کار کرده؟! خیر، اشتباه نشود تو باید تشکّر کنی. خیلی از ثروتمندان هستند که ثروتشان را در این راه خرج نمی‌کنند و به مردم کمک نمی‌کنند؛ یعنی توفیقش را ندارند؛ چون خدای متعال توفیقش را به همه کس نمی‌دهد.

لذا می‌فرمایند: «من لم یشکر المنعم من المخلوقین لم یشکر اللّه عزّوجلّ» اگر کسی از آن شخصی که به او نعمتی را داده، تشکّر نکند؛ از پروردگار عالم هم تشکّر نکرده است. یعنی این‌طور نیست که بگوید: خوب اینکه ثروت داشته، داده، مگر حالا چه کرده، امّا بعد بگوید: خدا! ممنونتم. بلکه می‌فرمایند: «لم یشکر اللّه عزّوجلّ» چنین کسی از پروردگار عالم هم تشکّر نکرده؛ یعنی پروردگار عالم می‌گوید: باید از دیگران سریع تشکّر کنی، امّا خودش بدون منّت عطا می‌کند! لذا برای همین است که می‌فرماید شما از من سؤال بکنید، از دیگران مسئلت نکنید.

خدایا! خودت گفتی: مسئلت کنیم، خودت هم ماه مبارک رمضان را قرار دادی تا مسئلت کنیم. اصلاً به لسان پیامبرش در خطبه شعبانیّه تشویقمان هم کرد و فرمود: «دعائکم فیه مستجاب» یعنی خیالتان راحت راحت، دعاهای شما در این ماه مستجاب است. دیدید یک کسی را می‌گویند مستجاب الدّعوه است؟! اصلاً همه ‌ما در این ماه مستجاب الدّعوه هستیم. قشنگ نیست؟! خدا قشنگ کار نکرده؟!

پس ماه مبارک رمضان، ماهی است که خدا مستجاب‌الدّعوه‌ها را پرورش می‌دهد و آنان کیستند؟! همه مردم هستند، همه مردم مستجاب الدّعوه می‌شوند، «دعائکم فیه مستجاب». این خدای کریم، این خدای رحیم، این خدایی که این همه فضل دارد و خودش فرمود: «وَسْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ‏إِنَّ اللَّهَ کانَ بِکُمْ رَحِیماً»، حالا می‌ود عطای خودش را از ما منع کند؟! ابداً، تو مرحمت می‌کنی، «وَلَیسَ مِنْ صِفَاتک یَا سَیِّدِی أَنْ تَأْمُرَ بِالسُّؤَالِ وَتَمْنَعَ الْعَطِیَّة وَأَنْتَ الْمَنَّانُ بِالْعَطِیَّاتِ عَلَى أَهْلِ مَمْلَکَتِک‏».

خدایا! ما را در مسئلت کردن از خودت موفّق بدار.

- لینک کوتاه این مطلب

تاریخ انتشار:6 مرداد 1392 - 14:58

نظر شما...
ورود به نسخه موبایل سایت عــــهــــد