كافى از معلى بن خنيس آورده است : پيش از ظهور عباسيان ، نامه عبدالسلام بن نعيم ، سدير و چند نفر ديگر را خدمت ابوعبدالله(عليه السلام) بُردم . نوشته بودند : مى توانيم امر (حكومت) را به شما بسپاريم ، نظرتان چيست؟ (راوى مى گويد :) امام نامه ها را بر زمين زد و فرمود : من امام اينها نيستم. آيانمى دانند امامشان كسى است كه سفيانى را مى كشد ؟!
مى بايست به فشارهايى كه شيعيان و طمعورزان حكومت به امامان وارد مى كردند ، توجه داشت . اينها مى خواستند از ائمه ، اجازه فعاليت سياسى گرفته و به بهانه آن كه پيامبر به مهدى و دولتش بشارت داده است به نام آنها انقلاب كنند ، اما ائمه نمى پذيرفتند و براى امت توضيح مى دادند كه از شروط ظهور مهدى(عليه السلام) خروج سفيانى پيش از ايشان است .