مظلوم نمایی یهود در طول تاریخ (4)

بـاب سوّم


روابط پيامبر خدا با يهود در شام و مدينه


بخش اوّل : تلاش يهود در مورد قتل پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) در شام


بحيرا در راه شام به ابوطالب گفت : كه با پسر برادر خودت به شهر خود برگرد و از يهود در مورد او بر حذر باش، به خدا قسم اگر او را ببينند و بشناسند چيزى را كه من شناختم هر آينه شرّى را در حق او مطالبه مى كنند چون پسر برادرت را شأن و مرتبت بلندى است پس سعى و كوشش نما هر چه سريع تر او را به بلاد خود ببرى . پس ابوطالب پس از پايان تجارت شام ، هر چه سريع تر او را به مكه رساند پس خيال كردند طبق آنچه كه عامه روايت كرده اند كه « زرير ، تمام و دريس » كه جمعى از اهل كتاب بودند از پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم )ديدند چيزى را كه بحيرا در اين سفر مشاهده نموده بود آنگاه كه با عمويش ابوطالب بود


. پس آنان ، خواستار پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) شدند ، ولى بحيرا آنان را از اين كار رد نمود و خدا را به ياد آنان افكند و آن صفات و خصوصياتى كه در كتاب در حق او آمده است و گفته است كه اگر آنان دست به چنين اقدامى زنند هرگز نجات پيدا نمى نمايند . آنان همچنان در اراده خويش بود تا آنكه شناختند چيزى را كه او به آنان گفته بود و تصديق نمودند در مورد او آنچه را كه بحيرا به آنان گوشزد كرده بود و از اين نيت منصرف شدند . (55) انسان حقيقتاً مبهوت مى ماند و دهشت او را فرا مى گيرد هنگامى كه اين نقشه ها و تلاشهاى مختلف را مى شنود كه در مورد قتل پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) طرح نموده بودند . شاعر گويد : « من حيات و زندگى او را مى خواهم ولى او قتل مرا مى طلبد » پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم )فرمود : « هيچ يهودى با مسلمانى خلوت نكرده است جز اينكه قصد قتل او را كرده است » (56) يهوديان به عمليات ترور اهتمام زيادى نشان داده اند آن قدر كه در مورد قتل هارون (عليه السلام ) اهتمام داشته اند و موسى پيامبر (عليه السلام) را متهم ساختند كه او را با زهر كشته است.(57)


بخش دوّم : پيمان وحدت اسلامى و صلح با يهود از مهم ترين پيمانها و وثيقه هائى كه پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) به هنگام ورود به مدينه تنظيم نموده است يكى پيمانى است كه در آن نخست وحدت مسلمانان را ترتيب داده و ثانياً : پيمان عدم تجاوز بين مسلمانان و يهود را ترتيب داده است . اين پيمان نامه كم نظير بين قبائل مدينه اعم از مهاجر و انصار را دريك نمونه و الگوئى تحت مقدمات محكم و اصول استوار قرار داده است. پيامبر خدا(صلى الله عليه و آله و سلم) اصول وحدت وطنى و همزيستى مسالمت آميزى بين مسلمانان و يهود تنظيم نموده است كه حقوق طرفين را تأمين مى كند و مانع از ظلم تعدى دو طرف مى گردد . اين پيمان بزرگترين وحدت دينى را بين دو گروه از پيروان آئين آسمانى ايجاد كرده است كه تاريخ مانند آن را شاهد نبوده است بر عكس آنچه يهوديان در حق نصارى انجام دادند از جمله كشتن ، هتك حرمت و تحريك حكومتها بر ضدّ آنان و ... يهوديان نظير آن اعمالى را كه در حقّ نصارى انجام داده بودند در حق مسلمانان نيز مرتكب شدند و حقوق آنان را مورد تجاوز قرار دادند و دشمنان را بر ضدّ آنان تحريك نمودند با وجود اينكه مسيحيان در زمان خود از جانب روميان محكوم بودند ولى مسلمانان حاكم بر يهوديان مدينه بودند .


گفتار ابن اسحاق


محمد بن اسحاق گويد : پيامبر خدا(صلى الله عليه و آله و سلم) نوشته اى بين مهاجر و انصار نگاشت كه در آن نوشته حقوق يهود را نيز گنجاندند و آنان را در دين خود تثبيت نمودند و حرمت اموال آنان را تضمين و تأمين و به نفع و ضرر آنان شروطى ترتيب داد . اينك متن آن پيمانامه صلح :


بسم الله الرحمن الرحيم


اين نوشته از طرف محمد پيامبر (ص) بين مؤمنان و مسلمانان از قريش و يثرب و هر كس كه به آنان لاحق شده است و همراه آنان جنگيده است ، كه آنان امت واحده اى هستند مانند ديگر مردم مهاجران از قريش در جايگاه مسكونى خويش هستند ما بين خودشان ديه بر عاقله را انجام مى دهند آنان جريمه خود را با كمال نيكى و عدل بين مؤمنين پرداخت مى نمايند . جشم ، بنى نجار ، بنى عمر و بنى عوف ، بنى النبيت و بنى الاوس ، متذكر شده و بر هر كدام لازم كرده كه خونبهائى كه به يكى تعلق بگيرد بايد با هم اداء كنند و اسيران خويش را با دادن بول (فديه) آزاد سازند . 2. مسلمانان بايد به افراد از پاى درآمده را كمك كنند و در مخارج سنگينى كه بر اثر دادن خونبها يا آزاد كردن اسير دامن گير مؤمنى مى گردد بايد اورا يارى نمايند . 3. مؤمنان پرهيزكار بر ضد هر فردى از آنها كه سركشى كند يا در صدد بيداد و ستم در آيد بايد متحد شوند اگر چه مجرم فرزند يكى از آنها باشد . 4. هيچ فرد با ايمانى حق ندارد ، مؤمنى را براى خاطر كشتن كافرى بكشد و هرگز نبايد كافرى را بر ضد مسلمانى يارى كند . 5. پيمان و عهد خدا با تمام مسلمانان يكى است از اين نظر پست ترين آنها مى تواند تعهداتى در برابر كفار بذمه بگيرد . 6. مسلمانان دوستان و پشتيبان يكديگرند . 7. هر فردى از يهوديان از ما پيروى كند و اسلام بياورد ، از كمك و يارى ما بر خوردار خواهد بود ، و تفاوتى ميان او و مسلمانان ديگر نخواهد بود و كسى حق ندارد او را ستم كند و يا ديگرى را بر ضد او تحريك كرده و دشمن او را يارى نمايد . 8. در عقد پيمان صلح بايد مسلمانان متحد شوند و هيچ مسلمانى بدون جلب نظر مسلمان ديگر جز عدالت و مساوات نمى تواند صلح بر قرار كند . 9. گروه هاى مسلمانان به تناوب به جهاد مى روند تا خونى كه از آنها در راه خدا ريخته مى شود به طور مساوات باشد . 10. مسلمانان بهترين مسلك و محكمترين آئين را دارند. 11. هيچ مشركى (از مشركان مدينه) حق ندارد از مال و جان مشركان قريش حمايت كند و يا تعهد نمايد و مسلمانى را از دست يافتن بر آنها جلوگيرى كند. 12. هرگاه مسلمانى، مسلمانى را بى جهت بكشد و جنايت از طريق دلائل شرعى ثابت گردد شخص قاتل اعدام مى گردد مگر اينكه اولياء مقتول از او بگذرند. و درهر دو صورت وظيفه مسلمانان اتحاد و يگانگى بر ضد قاتل است. 13. هر فردى كه به مندرجات اين پيمان اعتراف كند، و به خدا و رسول او ايمان بياورد، حق ندارد بدعت گذار و يا جنايتكارى را يارى كند يا به او پناه دهد و هر كس او را يارى كند، يا پناه دهد خشم خداوند بر او باد، و هرگز غرامت و خسارتى از او پذيرفته نيست. 14.مرجع حل اختلاف هميشه خدا و محمد(صلى الله عليه و آله و سلم) است.


بند دوم


15. تا آنجا كه مسلمانان براى حفظ مدينه مى جنگند يهوديان بايد به سهم خود هزينه جنگى بپردازند. 16. يهوديان بنى عوف (بنى عوف تيره اى از انصارند) با مسلمانان متحد و در حكم يك ملتند، و مسلمانان و يهوديان در آئين و دين خود آزادند، بندگان آنها از اين بند مستثنى نيستند يعنى آنان نيز در آئين خود آزادند مگر گناهكار و بيدادگران كه آنان فقط خود و اهل بيت خود را هلاك مى كنند. (زيرا معمولا اهل بيت ظالمان از خود وى پيروى مى كنند) منظور از استثناء اين است كه روابط و اتحاد در ميان آن دسته از يهود و مسلمان برقرار است كه ظالم و بيدادگر نباشد. 17. يهوديان بنى نجار، بنى حارث، بنى ساعده، بنى اوس، بنى ثعلبه، بنى شطيبه، بسان يهودان «بنى عوف» هستند و از نظر مزايا و حقوق با هم فرقى ندارند و قبيله «جفنه» تيره اى از قبيله «ثعلبه» مى باشند، و تيره «بنى شطيبه» محكوم به حكم يهود «بنى عوف» هستند. 18. هم پيمانان تيره بنى ثعلبه حكم آن را دارند. 19. كسانى كه با يهود هم سر و هم رازند، حكم خود آنان را دارند. 20. هيچ كس حق ندارد بدون اجازه «محمد(صلى الله عليه و آله و سلم)» از اين بيمان  بيرون برود. 21. خون هر مجروحى «تا چه رسد به مقتول» از اين افراد محترم است و هر كس خون كسى را بريزد قصاص، دامنگير او شده و سرانجام خود و اهل بيت خود را هلاك كرده است مگر اينكه قاتل ستمديده باشد. 22. در جنگهائى كه يهوديان و مسلمانان دوشادوش هم مى جنگند، هزينه هر كدام بر عهده خود آنهاست و هر كس كه با متحدان اين پيمان بجنگد بايد به صورت متحد با او جنگيد. 23. مناسبات هم پيمانان بر اساس نيكى و خوبى است و بايد از بدى دور باشند. 24. هيچ كس نبايد در حق هم پيمان خود ستم كند، در چنين صورت بايد ستمديده را يارى كرد.25. داخل «يثرب» براى امضاء كنندگان اين پيمان منطقه حرم اعلام مى گردد. 26. جان همسايگان كسانى كه پناه داده شده اند، بسان جان ما است، نبايد به او ضرر رسانيد. 27. هيچ زنى جز با اجازه كسانش پناه داده نمى شود. 28. مرجع اختلافات براى امضاء كنندگان اين پيمان اعم از مؤمن و غيره «محمد(صلى الله عليه و آله و سلم)» است خداوند با كسى است كه اين پيمان را بيشتر محترم شمارد. 29. قريش و هم پيمانان قريش پناه داده نمى شوند.


بند سوم


30. امضاء كنندگان اين پيمان، دفاع مشترك «يثرب» را بر عهده دارند. 31. هرگاه مسلمانان، يهود را براى صلح با دشمن دعوت كردند بايد بپذيرند و هرگاه چنين دعوتى از طرف يهود انجام گيرد مسلمانان بايد قبول كنند مگر اينكه دشمن با آئين اسلام و نشر آن مخالف باشد. 32. يهوديان اوس اعم از غلام و آقا، مشمول اين قرار داد مى باشند.


بند چهارم


33. اين قرار داد از ظالم و مجرم حمايت نمى كند. 34. هر كس در مدينه بماند در امان است و هر كس از آنجا بيرون برود در امان است مگر ستمكار و گناهكار. اين پيمان را با اين جمله ختم نموده «ان الله جار لمن برّ واتقى و محمد رسول الله(صلى الله عليه و آله و سلم)» يعنى خدا پناه دهنده نيكوكاران و پرهيز كاران است و محمد پيامبر (ص) خداست.(58) اين قرار داد سياسى و قانون اساسى آن روز اسلام كه ما قسمتهاى آن را ترجمه نموديم ، نمونه كاملى از روح آزادى عقيده ، رفاه اجتماعى و لزوم همكارى درامور همگانى در اسلام است بالاتر از همه حدود و اختيارات رهبر و مسئوليت عموم امضاء كنندگان را روشن كرده است. در اين قرار داد اگر چه يهوديان بنى قريظه و بنى نضير و بنى قينقاع شركت نكردند و فقط يهوديان خزرج و اوس طرف قرار داد بودند ولى بعدها همين افراد با رهبر مسلمانان پيمانهائى را امضاء نمودند . و از مواد آن پيمان جمله هاى زير است : به موجب قرار داد پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) با هر يك از سه گروه پيمان مى بندد كه هرگز بر ضرر رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) و ياران وى قدمى بر ندارند و به وسيله زبان و دست و سلاح ضررى به او و يارانش نرسانند و اسلحه و مركب در اختيار دشمنان او نگذارند هرگاه بر خلاف متن اين قرار داد ، رفتار كنند  پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) در ريختن خون و ضبط اموال و اسير كردن زنان و فرزندان آن ها دستش باز خواهد بود ، سپس از طرف گروه بنى نضير ، حى بن اخطب و از جانب بنى قريظه ، كعب بن اسد و از ناحيه بنى قينقاع  مخيريق امضاء نمودند . (59) قبائل يهود اين وثيقه را امضاء نمودند و پيامبر خدا اين پيمان را پيش امير المؤمنين (عليه السلام) قرار داد تا نگهدارى نمايد . (60) البته زمان بسيارى سپرى نگرديد تا اينكه يهود بنى  قينقاع اين وثيقه را نقض نمودند و يهوديان بنى النظير هم از آنان پيروى كردند سپس يهود بنى  قريظه هم به آنان پيوستند ولى خداوند متعال مسلمانان را بر آنان پيروز گردانيد .




  • منبع: http://www.eshghemahdi.ir







  • [55]- سيره ابن هشام ج 1 ص 194 چاپ حلبى مصر.



  • [56]- البيان و التبيين جاحظ ص 231.



  • [57]- سيره حلبية ج 2 ص 187 و ج 3 ص 122.



  • [58]- سيره ابن هشام ج 1 ص 503 - 504 و الاموال ص 125 و 202.



  • [59]- بحار ج 19 ص 110 و 111، السيرة النبويه دحلان ج 1 ص 175.



  • [60]- طبقات ابن سعد ج 2 ص 23 - تاريخ الخميس دياربكرى ج 1 ص 414، المصنف عبدالرزاق ج 5 ص 204، دلائل النبوة بيهقى ص 1 دارالكتب العلميه ج 3 ص 198 المغازى واقدى ج 1 ص 192.

- لینک کوتاه این مطلب

تاریخ انتشار:1 اسفند 1390 - 16:49

نظر شما...
ورود به نسخه موبایل سایت عــــهــــد