خطبه 189فراز 4 : «فَإِنَّ تَقْوَى اللَّهِ دَوَاءُ دَاءِ قُلُوبِكُمْ وَ بَصَرُ عَمَى أَفْئِدَتِكُمْ وَ شِفَاءُ مَرَضِ أَجْسَادِكُمْ وَ صَلَاحُ فَسَادِ صُدُورِكُمْ وَ طَهُورُ دَنَسِ أَنْفُسِكُمْ وَ جِلَاءُ غِشَاءِ أَبْصَارِكُمْ وَ أَمْنُ فَزَعِ جَأْشِكُمْ وَ ضِيَاءُ سَوَادِ ظُلْمَتِكُم»
1- بيماريهاي فكري و روحي كه همه ضلالت و گمراهي است بواسطه تقوي برطرف ميشود.
2- تقوي از بين برنده نابينايي قلب و عامل برطرف شدن موانع و حجابهاي شناخت است .
3- وقتي بخاطر تقوي اعتدال در خوراك و مصرف غذا داشته باشيم بيماريهاي جسماني ما هم مداوا ميشود مثلا فردي كه پايش درد ميكند با دست خود هم تلاشي انجام نميدهد ، با زبانش هم شكري نميكند و سلامتي ساير قسمتهايش را سپاسگزار نيست و آنها را بكار نميگيرد ... و تمام اينها منجر به افسردگي و انواع بيماريهاي جسماني ميشود و يا خيلي از بيماريهاي جسماني به دليل افكار نادرست است، به دليل عدم توكل و نااميدي و سوء ظن نسبت به حق است و لذا اكثر اطباء عمده بيماريها را، ضعف اعصاب و افسردگي ميدانند .
4- تقوي اشاره به پاكسازي دروني انسان از رذائلي چون وسواس و كينه و حسد دارد، بطور مثال شيطان وسوسه ميكند كه چون خدا بيمار تو را شفا نداد پس قاضي الحاجات نيست و بايد به ديگري اميد ببندي و يا اگر نسبت به ديگري كينه نورزي و يا مجادله نكني و درگير نشوي، تو را بيكفايت ميداند و ... در حاليكه تقوي انسان را تحت نام حكيم و رئوف قرار ميدهد و انسان را از معاصي دور ميكند .
5- اشاره به فساد دروني در كلام حضرت يعني انسان بيتقوي آنچنان زشتيها را در جان خود رسوخ داده است كه قلب او به فساد كشيده ميشود و تنها فرد متقي مي تواند وسوسه ها و رذائل را از درون خود پاكسازي نمايد.
6- تقوي بينش دروني انسان را قوي و چشم بصيرت را روشن ميسازد .
7- انسان در اثر آلودگي به گناه ، اضطرابهاي دروني پيدا ميكند و اگر وجداني برايش باقي مانده باشد ، از ترس عذاب اخروي دچار ناراحتي دروني ميگردد درحاليكه تقوي و دوري از ذنوب به نگرانيهاي ما امنيت ميبخشد و ناآراميهاي باطني را به طمانينه تبديل ميكند زيرا آرامش با ذكر خدا صورت ميگيرد .
هديه به پيشگاه مطهر اميرالمومنين عليه السلام صلوات