اگر «گسترش ظلم» از علائم ظهور است چرا باید با ظلم «مبارزه» کرد!؟

(بسم الله الرحمن الرحیم)

استاد مرکز تخصص مهدویت معتقد است: انتظار منجی، نه تن دادن به ظلم است و نه کمک به فراگیر شدن ظلم؛ بلکه مؤمن باید خواستار ظهور باشد و در این راه تمام تلاش خود را به کار گیرد.

 

بازخوانی انقلاب‌ها و قیام‌هایی که در طول تاریخ شکل گرفته و جوامع را تحت تأثیر قرار داده‌اند گویای این است که این تحولات اجتماعی با تکیه بر شرایط و زمینه‌هایی به پیروزی رسیده‌اند. انقلاب جهانی بزرگ منجی عالم بشریت نیز مانند سایر انقلاب‌ها دارای شرایطی است که با تحقق آنها، ظهور آن بزرگ مرد امکان پذیر خواهد بود. لذا صاحبان اندیشه و فکر با تأمل در پدیده انقلاب و با توجه به بیانات بزرگان دین، شرط‌هایی برای انقلاب اسلامی حضرت مهدی(عج) ذکر کرده‌اند.

به همین منظور گفت‌وگوی مشروحی با حجت‌الاسلام والمسلمین مهدی یوسفیان استاد مرکز تخصصی مهدویت حوزه علمیه قم و پژوهشگر معارف مهدویت درباره شرایط ظهور و سؤالهای مهمی که در این مورد مطرح شده است انجام داده‌ایم که بخش دوم و پایانی آن از نظر می‌‌گذرد.

 

یکی از شرایط ظهور، وجود یاوران با وفاست

چرا حضرت امام زمان (عج) ظهور نمی‌کنند؟ آیا مانع عمده ظهور، نبودن یاران صدیق است؟

همان طور که یک رشته علل و عوامل باعث غیبت شد و مردم از نعمت وجود امام ظاهر محروم شدند، همچنین ظهور امام نیز مشروط به تحقق زمینه‌ها و شرایط آن است و تا این شرایط فراهم نشود، ظهوری نخواهد بود.

یکی از شرایط عمده، وجود یاورانی است که به همراه امام، بار قیام را بر دوش بکشند و تا آخر از همراهی و یاری رهبر خود دست برندارند و او را تنها نگذارند.

سدیر صیرفی در گفت و گویی با امام صادق علیه‌السلام درباره عدم قیام می‌گوید: حضرت، مرا به خارج مدینه برد تا آن که وقت نماز، در محلی پیاده شدیم. امام صادق علیه‌السلام به جوانی که در آن نزدیکی بز می‌چراند نگاهی کرد و فرمود: ای سدیر به خدا قسم اگر پیروان من، به تعداد این بزها بودند، بر جای نمی‌نشستم. سدیر می‌گوید: بعد از تمام شدن نماز، حیوانات آن گله را شمردم و یافتم که عدد آن‌ها از هفده تجاوز نمی‌کند.

تحقق این شرط، لازم است، ولی کافی نیست، بلکه باید زمینه‌های دیگر نیز فراهم شود. از جمله آن شرایط، قابلیت مردم برای پذیرش دولت حق است. به این معنا که عموم مردم و جامعه بشری نه گروهی خاص و در منطقه‌ای خاص باید به درجه‌ای از معرفت برسند که دریابند حکومت‌ها و مکاتب ساخته بشر، جوابگوی نیاز مردم نیست و به وسیله این‌ها، سعادت و عدالت واقعی به بشر هدیه نمی‌شود.

مردم، خود باید ظهور عدالت را بخواهند و جهانیان را با زیبایی‌های دوران ظهور آشنا کنند و روحیه عدالت طلبی و ظلم ستیزی را در همه جا گسترش دهند.

خواجه تصیر‌الدین طوسی علت غیبت امام را کوتاهی مردم می‌داند

مرحوم خواجه طوسی، در کتاب تجرید‌الاعتقاد در بخش امامت، علت غیبت امام را کوتاهی مردم می‌داند؛ چرا که اعمال و کردار مردم، باعث شد امام از میان مردم برود. بنابراین، باید مردم از راه غلطی که رفته‌اند برگردند و امام را بخواهند تا ظهور صورت گیرد.

و از همین رو، شیخ صدوق در مقدمه کتاب کمال‌الدین می‌گوید: ظهور حجت‌های الهی در مقامات پیشوایی خود، بر سبیل امکان و تدبیر، نسبت به مردم زمان خودشان است. اگر حال مردم طوری باشد که امام بتواند تدبیر و رهبری اولیایش را بر عهده بگیرد یعنی مردم حاضر باشند حرف او را بپذیرند، و او بتواند اراده خدا را پیاده کند ظهور آن حجت، لازم خواهد بود و اگر وضع به گونه‌ای باشد که امام نتواند تدبیر در رهبری اولیایش را بر عهده بگیرد و حکمت الهی، موجب پنهانی او گردد و تدبیر نیز آن را اقتضا کند، خداوند او را در پشت پرده غیبت پنهان می‌سازد تا زمانی که وقت مناسب فرا رسد.

در زمان ظهور برخی از بزرگان گذشته رجعت می‌کنند

آیا تعدادی که به سیصد و سیزده نفر معروفند و از یاران خاص امام مهدی‌اند، همه، هم عصر زمان ظهور هستند یا افرادی از سابق نیز در میان آنان هستند؟

شاید در این که تعدادی از یاران گروه سیصد و سیزده نفری، از کسانی هستند که در عصر و زمان ظهور زندگی می‌کنند، جای تردید نباشد.

در برخی از روایات آمده است که اینان ‌کسانی هستند که شب در بستر خود ناپدید شده، پس صبح در مکه خواهند بود. آیه «اینما تکونوا یأت بکم الله جمیعاً» در مورد این گروه است این گونه روایات، متعدد است و از آنها به خوبی می‌توان استفاده کرد که تعدادی از یاران، حتماً هم عصر زمان ظهورند.

البته از برخی از روایات، استفاده می‌شود که برخی از بزرگان روزگار گذشته، بر اساس مصالحی خاص، دوباره زنده شده و رجعت می‌کنند و در رکاب حضرت و از یاران آن بزرگوار می‌شوند.

در روایتی از امام صادق علیه‌السلام نقل شده است: «خروج می‌کنند با قائم علیه‌السلام، از پشت کوفه یا کعبه، بیست و هفت مرد که عبارت‌اند از: پانزده نفر از قوم حضرت موسی علیه‌السلام‌،‌ و هفت نفر از اصحاب کهف، و یوشع بن نون و سلمان و ابودجانه انصاری و مقداد و مالک اشتر. پس در نزد آن حضرت، از یاران و والیان هستند»

بنابراین، یاران قائم علیه‌السلام، هم از افرادی هستند که هم عصر زمان ظهورند و هم از افرادی‌اند که در قبل از زمان ظهور، زندگی کرده‌اند و از دنیا رفته‌اند.

فراوانی ظلم و ستم از علایم و شرایط ظهور نیست

با توجه به این که امام زمان ظهور نمی‌کند مگر این که جهان پر از ظلم شود، آیا این مسئله با دعوت انسان‌ها به آماده سازی شرایط فرج، منافات ندارد؟ اگر جهان باید پر از ظلم شود تا ظهور کند، پس آماده سازی شرایط چه معنا دارد؟

این گونه سؤالات، در یک نقطه، اشتراک دارند و آن، این است که بین فراوانی ظلم و ستم با ظهور امام زمان، رابطه‌ای تمام وجود دارد، به نحوی که ظهور، زمانی است که ظلم و ستم فراگیر شده باشد. پس هر چه ظلم بیش‌تر شود، ظهور نزدیک‌تر می‌شود و لذا حق طلبی و اصلاح، امری بر خلاف ظهور، و جریانی مخالف فرج امام زمان علیه‌السلام‌ است، در حالی که فراوانی ظلم و ستم، نه یکی از علایم ظهور است و نه یکی از شرایط آن بلکه از ویژگی‌های دوران آخرالزمان و غیبت امام زمان علیه‌السلام است.‌ نهایت حرفی که می‌توان زد، این است که ظهور امام زمان علیه‌السلام ‌با فراگیری ظلم و ستم، مقارن است. بنابراین، شرط قرار دادن ظلم برای ظهور، امر صحیحی نیست.

اسلام از انسان می‌خواهد که درباره مسائل اجتماعی ساکت نباشد

برای درک کامل مطلب به چند نکته اشاره می‌کنم:

اولاً: این که بین سرنوشت انسان‌ها و اعمال اختیاری آنان رابطه است، جای هیچ تردیدی نیست. هم آدمی وجود این رابطه را در زندگی خود مشاهده می‌کند و هم در قرآن کریم بر این مطلب تاکید شده است. قرآن، هم آینده هر شخص را در دست خودش می‌داند «و اَن لیس للانسان الاّ ما سعی» ‌و هم سرنوشت جامعه را با خواست و عملکرد مردم پیوند زده است «ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بأنفسهم» یعنی، تعیین سرنوشت جامعه، به خوبی یا بدی، در دست مردمان آن جامعه است.

اسلام، از انسان می‌خواهد که درباره مسائل اجتماعی ساکت نباشد و در برابر ظلم و ستم تا برقراری عدالت بایستد و حتی در این راه، به پیکار و مبارزه برخیزد: «اُذِنَ لِلَّذینَ یُقتَلُون بِاَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ اِنَّ اللهَ عَلی نَصْرِهمْ لَقَدِیرٌ ، الَّذینَ اُخْرِجُوا مِن دِیارِهِمْ بِغْیرِ حَقّ اِلاّ اَنْ یَقُولُوا ربُّنَا الله» و کوتاهی در این زمینه را نمی‌پذیرد و مؤاخذه می‌کند: «وَ ما لَکُمْ لا تُقتلُونَ فی سبیل الله»

بر همین اساس، امر به معروف و نهی از منکر، از واجبات دین شمرده شده است و خداوند به اجرای این دو فریضه بزرگ، امر کرده است «وَ لْتَکُن مِّنکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلىَ الخْیرْ وَ یَأْمُرُونَ بِالمْعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَ أُوْلَئکَ هُمُ الْمُفْلِحُون‏»

ثانیاً: به طور کلی، هیچ‌گاه یک آموزه دین نمی‌تواند نافی و برخلاف سایر آموزه‌های دین باشد و الا این، خود، نشانه باطل بودن آن دین است. لذا یکی از ویژگی‌های قرآن، عدم اختلاف در آن است.

از این رو، معنا ندارد که خداوند در آیات متعدد، مردم را امر به توبه و ترک گناه بکند و در جایی دیگر برای تحقق وعده خدا یعنی ظهور حجت خدا امر به گناه شود! در دین که امر به توحید و یکتاپرستی شده، است، معنا ندارد که بخشی از دین، شرک را تأیید کند و بپذیرد.

پر شدن زمین از ظلم به معنای آن نیست که همه افراد باید اهل ظلم باشند

ثالثاً: پرشدن زمین از ظلم و ستم، هرگز به معنای آن نیست که همه افراد باید اهل ظلم و فساد باشند و همه اعمال و کردارشان بر اساس ظلم و ستم بر یکدیگر و افساد جامعه باشد. بلکه ممکن است عده‌ای ظلم کنند و ظلم آنان، نقاط فراوانی از زمین را بگیرد و در همه جا گسترده شود.

آیا برای آن که یک اتاق مملو از دود سیگار شود، باید همه افراد داخل اتاق سیگار بکشند؟ در زمان حاکمیت فرعون، ظلم و بی عدالتی فراوان بود و خداوند در آیات متعدد قرآنی، به آن اشاره دارد، ولی در فرمایش قرآن این نیست که همه ظالم بودند، بلکه ظلم زیاد بود. خداوند می‌فرماید «و اذ نجیناکم من آل فرعون … » علاوه بر این که فراگیری ظلم، امری نسبی و کنایی است و مراد از آن، شیوع ظلم است، به گونه‌ای که جریان عدالت به چشم نمی‌آید، نه این که هیچ عدالتی نباشد.

رابعاً: در این که قیام حضرت، بدون یار و یاور تحقق پذیر نیست، نباید تردید کرد. آیات و روایات نیز به وجود یاوران اشاره دارد. یاری کردن، یعنی حرکت برای اجرای برنامه‌ها و اهداف انقلاب و تبلیغات آن‌ها میان مردم. یاوران، مردم را با انقلاب آشنا و همراه می‌کنند و در حین انقلاب، انواع فداکاری‌ها را انجام می‌دهند و بعد از انقلاب، از هیچ تلاشی فروگذاری نمی‌کنند.

چنین افرادی وقتی می‌توانند موفق باشند که خود را همرنگ انقلاب و رهبر کرده باشند تا مردم جلوه‌های انقلاب را در رفتار آنان ببینند و بپذیرند.

آیا حرکت در مسیر گناه و ظلم، مردم را به طرف امام زمان علیه‌السلام سوق می‌دهد؟ بر همین اساس، خداوند، بر ایمان و عمل صالح تکیه دارد: «ما، در زبور، بعد از ذکر نوشتیم که زمین را بندگان صالح ارث می‌برند.» و در جای دیگر می‌گوید: «وعده داده است خدا به کسانی از شما که ایمان آورده‌اند و عمل صالح انجام داده‌اند، این که خلافت زمین را به آنان واگذارد … » شرط تحقق انقلاب مهدی علیه‌السلام این است که ایمان و عمل صالح در پرونده افراد باشد تا انقلاب رخ دهد.

امام صادق علیه‌السلام فرموند: «کونوا دعاة‌ الناس بغیر ألسنتکم» یعنی دعوت کننده مردم باشید به غیر زبانتان و همچنین فرموند: «زینت برای ما باشید نه مایه آبروریزی» آیا گناه و ظلم، دعوت به مهدی است و مایه زینت و افتخار ائمه؟

انتظار منجی نه تن دادن به ظلم است و نه کمک به فراگیر شدن ظلم

خامساً: وظیفه انسان، حرکت به طرف کمال و کسب آن از طریق عبودیت و بندگی است. عبودیت و بندگی نیز جز در پرتو عمل به تکالیف الهی که وظایف فردی و اجتماعی انسان را در بردارد، امکان پذیر نیست.

خداوند در سوره‌ عصر می‌فرماید: «إِلَّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ وَ تَوَاصَوْاْ بِالْحَقّ‏ِ وَ تَوَاصَوْاْ بِالصَّبر» یعنی تنها کسانی که، ایمان بیاورند و عمل صالح انجام دهند و همدیگر را سفارش به حق و راستی بکنند از خسران و ضرر به دورند.

خداوند، از انسان می‌خواهد در گناه نماند و به سوی او رجوع کند «یا ایها الذین امنوا توبوا الی الله توبة نصوحاً» یعنی ای کسانی که ایمان آوردید! همگی توبه کنید، توبه‌ای خالص.

خلاصه خداوند انسان را در تعیین سرنوشت خود و جامعه، دارای تأثیر می‌داند و از او می‌خواهد برای اصلاح گام بردارد و خسته نشود و در چنین نگرشی، وعده ظهور را مطرح می‌کند.

بنابراین انتظار منجی، به معنای صحیح آن، نه سکوت و تن دادن به ظلم است و نه کمک به فراگیر شدن ظلم، بلکه باید خواستار ظهور باشد و در این راه، تمام تلاش خود را به کار گیرد و اگر در این مسیر، نیاز به تشکیلات و حکومتی است که حرکت برای زمینه‌سازی را سامان دهد، برای تشکیل آن اقدام کند. طبیعی است که ظالمان و مفسدان نیز بیکار نخست و به مقابله بر می‌خیزند. لذا جبهه ظلم، در نهایت درجه ظلم حرکت می‌کند و جبهه حق به اوج تلاش می‌رسد و در این زمان است که خداوند، به مدد انسان‌های حق طلب می‌آید و با ظهور مهدی عزیز (عج) ‌کار ظالمان را یک سره می‌کند.

در آستانه ظهور، ظلم و ستم در جهان غالب می‌شود

مراد از گسترش و فراگیر شدن ظلم در آخرالزمان و قبل از ظهور چیست؟

پیرامون مفهوم و چیستی فراگیری ظلم و ستم دو دید‌گاه اصلی و مهم مطرح است یکی فراگیری ظلم و ستم به معنای غالبیت؛ طبق این دید‌گاه، در آستانه ظهور، ظلم و ستم در جهان غالب شده و چهره جهان، چهره ظلم و ستم خواهد بود که در کنار غالبیت ظلم و ستم، صلاح و رستگاری نیز در میان مردم مطرح می‌باشد. نکته قابل ذکر اینکه در روایات به فراگیری ظلم و ستم خبر داده شده نه فراگیری ظالم و ستمگر.

با این نگاه، اگر در جهان یک ظالم بود و از او ظلم‌های متعدد و متنوع سر زند و بقیه مردم، مظلوم و ستمدیده باشند، باز مصداق «ملئت ظلماً و جوراً» تحقق پیدا خواهد کرد.

دوم فراگیری ظلم و ستم به معنای ظالم و فاسد بودن عموم مردم است؛ طبق این دیدگاه، فراگیری ظلم و تباهی در جهان به این معنا است که جهان به صورت یک پارچه پر از ظلم و ستم خواهد شد و مردم همگی اهل فساد و ستم می‌باشند و دیگر از صلاح و رستگاری هیچ خبری نیست.

البته دیدگاه صحیح همان دید‌گاه اول است البته با مراجعه به احادیث و روایات مهدویت این مطلب به خوبی روشن می‌شود که در هیچ یک از آنها فراگیری ظلم و ستم به عنوان شرطی از شرایط ظهور دانسته نشده است. بلکه فراگیری ظلم و ستم در واقع به نوعی، نهایت آمادگی و احساس نیاز شدید مردم به منجی را به همراه دارد.

وظیفه امام عصر(عج) فراگیر کردن عدالت و اسلام در سرتاسر جهان است

حضرت علی علیه‌السلام هنگام قبول خلافت، فرمودند: علّت قبول خلافت از طرف من، عهد و مسئولیتی است که خدا از علما و دانشمندان گرفته که در برابر شکم بارگی ستمگران و گرسنگی ستمدیدگان و بیچارگان سکوت نکنند و اینک مردم اطراف مرا گرفته و اصرار به قبول آن دارند. پس چرا الان که مردم این همه استغاثه می‌کنند و فریاد سر می‌دهند که «مهدی بیا! مهدی بیا!» و ظلم و جور در جهان بیداد می‌کند و فقر گریبان‌گیر ملت‌ها شده، حضرت نمی‌آید؟

با بررسی روایات، این مطلب روشن می‌شود که بین فساد و ظلم با ظهور امام زمان علیه‌السلام ارتباط خاصی نیست تا با زیاد شدن ظلم و فساد، امر ظهور تحقق پیدا کند، بلکه تنها ارتباطی که بین ظلم و ظهور است، این که در زمان ظهور، ظلم و ستم جامعه انسانی را فرا گرفته است. لذا در روایات متعدد، ظهور حضرت و عدالت فراگیر او، با این بیان مورد توجه و اشاره قرار گرفته است که «زمین را پر از عدل و داد می‌‌کند، همان گونه که پر از ظلم و ستم شده بود»، نه این که شرط ظهور یا نشانه ظهور، گسترش ظلم و ستم باشد، بلکه آن چه در ظهور حضرت مهدی علیه‌السلام دخالت دارد، آن است که زمینه‌های ظهور فراهم باشد و مردم قابلیت پذیرش حضرت و اطاعت امر او را داشته باشند.

باید توجه داشت که اگر امام علی علیه‌السلام هنگام قبول خلافت، آن کلام بلند را فرمود و خلافت را پذیرفت، بدان جهت بود که مردم آمادگی پذیرش را اعلام کردند و حجت بر امام تمام شد، ولی تاریخ نشان داد، مردم، واقعاً، آمادگی پذیرش را نداشتند و لذا حضرت پس از حکومتی حدوداً پنج ساله، در مسجد کوفه به شهادت رسید.

شهادت حضرت، هر چند ضایعه بسیار بزرگ و غیر قابل جبرانی برای جامعه بشریت بود ولی هم راه امامت به دست امام حسن و سایر امامان علیهم‌السلام ادامه یافت و هم وظیفه امام علی علیه‌السلام آن نبود که با قیامی جهانی، عدالت را فراگیر کند.

وظیفه هر امام، از سوی خداوند با توجه به زمان و محیط و مردم تعیین شده است. امام مهدی علیه‌السلام آخرین امام است و وظیفه ایشان، فراگیر کردن عدالت و اسلام در سرتاسر جهان است. لذا زمان ظهور، وقتی خواهد بود که واقعاً مردم قابلیت پذیرش را در خود ایجاد کنند و حضرت را بخواهند و تا آخر همراه باشند.

  • گفت‌وگو: محمد محمدپور
  • فارس

- لینک کوتاه این مطلب

تاریخ انتشار:29 شهریور 1392 - 9:21

نظر شما...
ورود به نسخه موبایل سایت عــــهــــد