(بسم الله الرحمن الرحیم)
در ادامهي شناخت و معرفت وجود مقدس يوسف زهرا(س) به نام قيامت پيامبر(ص) از نگاه مولوي اشاره ميكنيم زيرا با شناخت پيامبر(ص) جايگاه ائمه اطهار بر ما روشن ميشود.
امام زمان(عج) عصاره و سلالهي رسولا.. است القاب رسول الله هركدام در يوسف زهرا نيز كاملاً در حال جلوهگري است از اين رو مصلحت بر آن شد تا با بررسي نام قيامت پيامبر(ص) با جلوهي اين نام امام زمان(عج) آشنا شويم.
امام زمان(عج) عصاره و سلالهي رسولا.. است القاب رسول الله هركدام در يوسف زهرا نيز كاملاً در حال جلوهگري است از اين رو مصلحت بر آن شد تا با بررسي نام قيامت پيامبر(ص) با جلوهي اين نام امام زمان(عج) آشنا شويم.
اين بحث در كلاس امام زمان شناسي مطرح ميشود زيرا حقيقت نوري امام زمان جداي از پيامبر(ص) نيست.
اعتقاد ما بر اين باور است كه در باطن هر نامي اسراري نهفته است كه با شناخت آن تاحدودي از اسرار نهفته و رموز پنهان آن آگاه ميشويم.
مولوي ميفرمايد: روز محشر هر نهان پنهان شود هم ز خود هر مجرمي رسوا شود
بارزترين ويژگي قيامت مبيّن بودن آن است روزي كه هر پنهاني آشكار ميشود پرده از روي افعال، اخلاقيات گفتار و نيات افراد كنار ميرود و حقيقت و اصل وجودي هركس به نمايش گذاشته ميشود.
ذكر ويژگيهاي قيامت از آن جهت است كه بگوئيم امام زمان با تصرف ولايي خويش از اين نام خود چون ساير نامهايشان در همين دنيا پرده برميدارند و هر منتظري با توسل به نام قيامت حضرت از اسرار وجودي خويش آگاه ميشود.
تشعشع تابش وجودي حضرت در همين عالم پرده از ظلمت هر نفسي كنار ميزند و حقيقت وجودي افراد را بر آنها روشن ميسازند حضور ايشان باعث شكوفا شدن بذرهاي پنهان انسانيت است. هرسالكي با نگاه ايشان از رذايل اخلاقي به سوي حسنات حركت ميكند اما قبل از اين حركت بايد كه وجود خود را با آب توبه و استغفار شستشو دهد و اين امر ميسر نميشود مگر در پرتو نام قيامت حضرت، نامي كه باعث شناخت فرد از درون خويش ميگردد.
در جاي ديگر مولوي بيان ميكند:
روز نهر رستخير سهمناك مومنان را عيد و گاوان را هلاك
جمله مرغان آب، آن روز نحر همچو كشتي ها روان بر روي بحر
تا كه بازان جانب سلطان روند تا كه زاغان سوي گورستان روند
افراد در محضر نام قيامت امام زمان به دو دسته تقسيم ميشوند:
1- گروهي چون باز سلطان هستند از جمله خصوصيات بارز اين حيوان آن است که به يكديگر کمک میکنند زيرا اين امر رمز پيروزی آنهاست باز از جوجههای هم جنس خود حمايت و دفاع میکند و چون از کمک و دفاع بینياز شدند آنها را رها میکند. به همين دليل بعضی از دولتها شعار بازشکاری را برگزيدهاند. و از ويژگيهای باز اين است که تعليمپذير است و شکاری را که احساس میکند مربيش از آن راضی است میگيرد. و ويژگی ديگر وی آن است که تن به ذلّت و خواری نمیدهد و راضی به ستم نيست، وقتی محتاج به چيزی باشد بر میدارد و وقتی بینياز باشد رها میکند. و رفتار وی با جفتش نشانهای از محبّت و دوستی و نيک رفتاری میباشد، او نسبت به جوجههايش محبّت میکند و در مورد محافظت از آنها غيور است.
گفتهاند: سلطان محمود غزنوي باز شكاري داشت كه هميشه با او بود و همراه سلطان جابجا ميشد و جايگاهش در كنار او بود و هر زمان سلطان به شكار ميرفت باز ملازم و در ركابش بود و هميشه بر طعام نيكو بود.
2- و گروهي ديگر چون زاغ و كلاغاند. و اما زاغ حيواني است كه هيچ گاه به اوج آسمانها پرواز نميكند اين پرنده زياد از زمين فاصله نميگيرد و به پرواز در حد و حدود زمين (در سطح زباله ها در ارتفاعات پايين) اکتفا ميكند: کلاغ براي طول عمرش، «مُردار خواري» ميكند.
دليل آنكه افراد در پرتو نام قيامت حضرت به اين دو گروه تقسيم ميشوند از آن روست كه هركسي تابع و تسليم اوامر الهي باشد هميشه تحت عنايت حضرت حق باقي ميماند و ملازمت با امام زمان نصيبش ميشود و ذكر زبانش تنها يك عبارت است فَمَعَكُمْ مَعَكُمْ لَا مَعَ غَيْرِكُم 1
از تعبير مولوي براي نام قيامت پيامبر(ص) ميتوان در كلاس امام زمان شناسي چنين برداشت كرد كه نام قيامت حضرت قيامتي در وجود انسان برپا ميكند و چشم حقيقت بين او را چنان باز ميكند كه حجابهاي ميان او و امام زمانش كنار ميرود و جايگاه خويش را در كنار مولايش ميبيند و اين فرد در معيت با امام زمان از انواع طعام معرفتي تغذيه ميشود.
و اما گروه ديگر براي همراهي با امام زمان(عج) چون زاغ هستند هيچ گاه براي شناخت ولي زمان به آسمان معرفت پرواز نميكنند همچنان كه زاغ در آبهاي گنديده به دنبال طعمه ميگردد اينان نيز از معارف حقهاي كه از جانب امام زمان چون باران بر سر همه در حال باريدن است، چشم فرو بستهاند و خود را سرگرم رذايل اخلاقي و گاه حرام كردهاند.
اين گروه دائم به دنبال معاصي و تبعيت هواي نفس در گورستان دنيا گرفتارند و هيچ بهره و نفعي ندارند.
آنچه در مقايسهي اين دو گروه در رابطه با نام قيامت حضرت به دست ميآيد آن است كه حضرت با جلوهاي از نام قيامت خويش راه را براي هريك از اين دو گروه در همين دنيا واضح و روشن كردهاند.
و اما بحث ديگري كه در موضوع نام قيامت حضرت ميتوان از مثنوي برداشت كرد اين است كه گفتيم قيامت نمايشگاه اصل و حقيقت وجودي افراد است اين نام حضرت پرده از انتخابها بر ميدارد و همين پردهبرداري امام زمان(عج) مردم را به دو گروه تقسيم ميكند گروهي كه به گفتهي قرآن2 سير و پياز و عدس .. را انتخاب ميكنند و گروهي ديگر كه با انتخاب صحيحشان وصال به معشوق را بر ميگزينند.
خداوند در آيهي 60 سورهي مباركهي بقره متذكر ميشود: وَ إِذِ اسْتَسْقَى مُوسىَ لِقَوْمِهِ فَقُلْنَا اضْرِب بِّعَصَاكَ الْحَجَرَ فَانفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَيْناً قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُنَاسٍ مَّشْرَبَهُمْ كُلُواْ وَ اشْرَبُواْ مِن رِّزْقِ اللَّهِ وَ لَا تَعْثَوْاْ فىِ الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ و (به ياد آوريد) زمانى را كه موسى براى قوم خويش، آب طلبيد، به او دستور داديم: «عصاى خود را بر آن سنگ مخصوص بزن!» ناگاه دوازده چشمه آب از آن جوشيد آن گونه كه هر يك (از طوايف دوازدهگانه بنى اسرائيل)، چشمه مخصوص خود را مىشناختند! (و گفتيم:) «از روزيهاى الهى بخوريد و بياشاميد! و در زمين فساد نكنيد!»
ما مائدههاي آسماني فرستاديم اما گروهي همچنان در انتخابهاي پست خود گرفتارند.
جالب اينجاست كه همهي افراد از ثمرهي انتخاب خويش آگاهند اما منيّت و خودخواهيها اجازه نميدهد تا در انتخاب خويش تجديد نظر كنند.
با اشاره به اين دو آيه ميتوان گفت: اقبال و ادبار به حضرت انتخاب خود افراد است كه با اين انتخاب اصل و حقيقت وجوديشان آشكار ميشود.
انسان در محضر وجود مقدس حضرت وليعصر (عج)، به ثمرهي انواع كاشتها و رويشها واقف است.
مولوي در ادامهي لقب قيامت پيامبر(ص) ميگويد:
پس محمد صد قيامت بود نقد زانكه حل شد در فناي حل و عقد
زاده ثاني ست احمد در جهان صد قيامت بود او اندر عيان
زو قيامت را همين پرسيدهاند اين قيامت تا قيامت راه چند؟
ما در ابتداي بحث گفتيم وجود مقدس امام زمان(عج) جداي از پيامبر(ص) نيست در حقيقت ائمهي اطهار يك نور واحدند و همين امتداد وجودي اين بزرگواران باعث شد كه ما امام زمان(عج) را با نام قيامت خطاب كنيم.
در روايت آمده است: شخصي خدمت پيامبر(ص) آمد و از ايشان در رابطه با فاصلهي دنيا تا قيامت سوال كرد.
پيامبر ص به اطرافيانش فرمودند: من خودم قيامتم، شما از خود قيامت و محشر، سراغ قيامت و محشر را ميگيريد
پس قيامت شو قيامت را ببين ديدن هر چيز را شرط است اين
تا نگردي او ندانيش تمام خواه آن انوار باشد يا ظلام
حضرت پيامبر ص خود را قيامت معرفي مي كنند و ما بالاصاله آنچه را به وجود مقدس پيامبر نسبت ميدهيم به تبع به حضرات معصومين نيز منسوب ميكنيم.
روايتي از امام صادق ع نقل شده: ايشان گوشت بازويشان را گرفته و فرمودند به خدا قسم اين گوشت، گوشت پيامبر است، به خدا اين پوست، پوست پيامبر(ص) است به خدا اين استخوان، استخوان پيامبرص است و اين رداء، رداي پيامبر است و به خدا قسم اين خون جاري در رگهاي ما، خوني است كه در رگهاي پيامبر ص جاري بوده است.
بنابراين وقتي پيامبر(ص) را بالاصاله قيامت بدانيم ابناء رسول الله هم به تبع قيامتاند در اين ابيات مولوي متذكر ميشود براي وصال به قيامت هركس بايد خود قيامت شود شايد اين جمله نياز به توضيح كوتاهي داشته باشد، به اين معنا كه هركس نخواهد به جلوهي قيامتي حضرات معصومين دست يابد بايد دل را از هر تعلقي رها كند و چشم از خواستههاي نفس بپوشاند تا امكان دستيابي به قيامت عالم ميسر شود.
گفتيم نزديك شدن به هريك از اسامي حضرات معصومين باعث ميشود تا فرد از حقيقت آن نام بيشتر و بهتر بهرهمند شود و همين امر موجب ميشود. نام قيامت امامزمان در وجود هركس عيد قرباني برپا ميكند تا خود را بشناسد و رذايل اخلاقيش را بيابد و در اين قيامت برپا شده قرباني نمايد.
در دعاي ندبه به اين نكته اشاره ميشود بِنَفْسِي أَنْتَ مِنْ مُغَيَّبٍ لَمْ يَخْلُ مِنَّا بِنَفْسِي أَنْتَ مِنْ نَازِحٍ مَا نَزَحَ عَنَّا بِنَفْسِي أَنْتَ أُمْنِيَّةُ شَائِقٍ يَتَمَنَّى مِنْ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ ذَكَرَا فَحَنَّا...
به جانم قسم كه تو آن حقيقت پنهانى كه دور از ما نيستى به جانم قسم كه تو آن شخص جدا از مايى كه ابدا جدا نيستى
به جانم قسم كه تو همان آرزوى قلبى و مشتاق اليه مرد و زن اهل ايمانى كه هر دلى از يادت ناله شوق مىزند...
تكرار عبارات بنفسي باعث ميشود كه فرد به مقام فناء در محضر ولي عصر دست يابد.
اگر منتظر خود را در سايه نگاه منتظَر ببيند در مييابد اين باغبان هميشه بيدار، او را از اسارت دنيا حفظ ميكند و به او كمك ميكند تا به رشد و باروري حسنات و ملكات اخلاقيش بپردازد تا از برپايي قيامت خويش در محضر امام زمان شرمسار و شرمگين نباشد.
مولوي ميفرمايد: روز محشر هر نهان پنهان شود هم ز خود هر مجرمي رسوا شود
بارزترين ويژگي قيامت مبيّن بودن آن است روزي كه هر پنهاني آشكار ميشود پرده از روي افعال، اخلاقيات گفتار و نيات افراد كنار ميرود و حقيقت و اصل وجودي هركس به نمايش گذاشته ميشود.
ذكر ويژگيهاي قيامت از آن جهت است كه بگوئيم امام زمان با تصرف ولايي خويش از اين نام خود چون ساير نامهايشان در همين دنيا پرده برميدارند و هر منتظري با توسل به نام قيامت حضرت از اسرار وجودي خويش آگاه ميشود.
تشعشع تابش وجودي حضرت در همين عالم پرده از ظلمت هر نفسي كنار ميزند و حقيقت وجودي افراد را بر آنها روشن ميسازند حضور ايشان باعث شكوفا شدن بذرهاي پنهان انسانيت است. هرسالكي با نگاه ايشان از رذايل اخلاقي به سوي حسنات حركت ميكند اما قبل از اين حركت بايد كه وجود خود را با آب توبه و استغفار شستشو دهد و اين امر ميسر نميشود مگر در پرتو نام قيامت حضرت، نامي كه باعث شناخت فرد از درون خويش ميگردد.
در جاي ديگر مولوي بيان ميكند:
روز نهر رستخير سهمناك مومنان را عيد و گاوان را هلاك
جمله مرغان آب، آن روز نحر همچو كشتي ها روان بر روي بحر
تا كه بازان جانب سلطان روند تا كه زاغان سوي گورستان روند
افراد در محضر نام قيامت امام زمان به دو دسته تقسيم ميشوند:
1- گروهي چون باز سلطان هستند از جمله خصوصيات بارز اين حيوان آن است که به يكديگر کمک میکنند زيرا اين امر رمز پيروزی آنهاست باز از جوجههای هم جنس خود حمايت و دفاع میکند و چون از کمک و دفاع بینياز شدند آنها را رها میکند. به همين دليل بعضی از دولتها شعار بازشکاری را برگزيدهاند. و از ويژگيهای باز اين است که تعليمپذير است و شکاری را که احساس میکند مربيش از آن راضی است میگيرد. و ويژگی ديگر وی آن است که تن به ذلّت و خواری نمیدهد و راضی به ستم نيست، وقتی محتاج به چيزی باشد بر میدارد و وقتی بینياز باشد رها میکند. و رفتار وی با جفتش نشانهای از محبّت و دوستی و نيک رفتاری میباشد، او نسبت به جوجههايش محبّت میکند و در مورد محافظت از آنها غيور است.
گفتهاند: سلطان محمود غزنوي باز شكاري داشت كه هميشه با او بود و همراه سلطان جابجا ميشد و جايگاهش در كنار او بود و هر زمان سلطان به شكار ميرفت باز ملازم و در ركابش بود و هميشه بر طعام نيكو بود.
2- و گروهي ديگر چون زاغ و كلاغاند. و اما زاغ حيواني است كه هيچ گاه به اوج آسمانها پرواز نميكند اين پرنده زياد از زمين فاصله نميگيرد و به پرواز در حد و حدود زمين (در سطح زباله ها در ارتفاعات پايين) اکتفا ميكند: کلاغ براي طول عمرش، «مُردار خواري» ميكند.
دليل آنكه افراد در پرتو نام قيامت حضرت به اين دو گروه تقسيم ميشوند از آن روست كه هركسي تابع و تسليم اوامر الهي باشد هميشه تحت عنايت حضرت حق باقي ميماند و ملازمت با امام زمان نصيبش ميشود و ذكر زبانش تنها يك عبارت است فَمَعَكُمْ مَعَكُمْ لَا مَعَ غَيْرِكُم 1
از تعبير مولوي براي نام قيامت پيامبر(ص) ميتوان در كلاس امام زمان شناسي چنين برداشت كرد كه نام قيامت حضرت قيامتي در وجود انسان برپا ميكند و چشم حقيقت بين او را چنان باز ميكند كه حجابهاي ميان او و امام زمانش كنار ميرود و جايگاه خويش را در كنار مولايش ميبيند و اين فرد در معيت با امام زمان از انواع طعام معرفتي تغذيه ميشود.
و اما گروه ديگر براي همراهي با امام زمان(عج) چون زاغ هستند هيچ گاه براي شناخت ولي زمان به آسمان معرفت پرواز نميكنند همچنان كه زاغ در آبهاي گنديده به دنبال طعمه ميگردد اينان نيز از معارف حقهاي كه از جانب امام زمان چون باران بر سر همه در حال باريدن است، چشم فرو بستهاند و خود را سرگرم رذايل اخلاقي و گاه حرام كردهاند.
اين گروه دائم به دنبال معاصي و تبعيت هواي نفس در گورستان دنيا گرفتارند و هيچ بهره و نفعي ندارند.
آنچه در مقايسهي اين دو گروه در رابطه با نام قيامت حضرت به دست ميآيد آن است كه حضرت با جلوهاي از نام قيامت خويش راه را براي هريك از اين دو گروه در همين دنيا واضح و روشن كردهاند.
و اما بحث ديگري كه در موضوع نام قيامت حضرت ميتوان از مثنوي برداشت كرد اين است كه گفتيم قيامت نمايشگاه اصل و حقيقت وجودي افراد است اين نام حضرت پرده از انتخابها بر ميدارد و همين پردهبرداري امام زمان(عج) مردم را به دو گروه تقسيم ميكند گروهي كه به گفتهي قرآن2 سير و پياز و عدس .. را انتخاب ميكنند و گروهي ديگر كه با انتخاب صحيحشان وصال به معشوق را بر ميگزينند.
خداوند در آيهي 60 سورهي مباركهي بقره متذكر ميشود: وَ إِذِ اسْتَسْقَى مُوسىَ لِقَوْمِهِ فَقُلْنَا اضْرِب بِّعَصَاكَ الْحَجَرَ فَانفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَيْناً قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُنَاسٍ مَّشْرَبَهُمْ كُلُواْ وَ اشْرَبُواْ مِن رِّزْقِ اللَّهِ وَ لَا تَعْثَوْاْ فىِ الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ و (به ياد آوريد) زمانى را كه موسى براى قوم خويش، آب طلبيد، به او دستور داديم: «عصاى خود را بر آن سنگ مخصوص بزن!» ناگاه دوازده چشمه آب از آن جوشيد آن گونه كه هر يك (از طوايف دوازدهگانه بنى اسرائيل)، چشمه مخصوص خود را مىشناختند! (و گفتيم:) «از روزيهاى الهى بخوريد و بياشاميد! و در زمين فساد نكنيد!»
ما مائدههاي آسماني فرستاديم اما گروهي همچنان در انتخابهاي پست خود گرفتارند.
جالب اينجاست كه همهي افراد از ثمرهي انتخاب خويش آگاهند اما منيّت و خودخواهيها اجازه نميدهد تا در انتخاب خويش تجديد نظر كنند.
با اشاره به اين دو آيه ميتوان گفت: اقبال و ادبار به حضرت انتخاب خود افراد است كه با اين انتخاب اصل و حقيقت وجوديشان آشكار ميشود.
انسان در محضر وجود مقدس حضرت وليعصر (عج)، به ثمرهي انواع كاشتها و رويشها واقف است.
مولوي در ادامهي لقب قيامت پيامبر(ص) ميگويد:
پس محمد صد قيامت بود نقد زانكه حل شد در فناي حل و عقد
زاده ثاني ست احمد در جهان صد قيامت بود او اندر عيان
زو قيامت را همين پرسيدهاند اين قيامت تا قيامت راه چند؟
ما در ابتداي بحث گفتيم وجود مقدس امام زمان(عج) جداي از پيامبر(ص) نيست در حقيقت ائمهي اطهار يك نور واحدند و همين امتداد وجودي اين بزرگواران باعث شد كه ما امام زمان(عج) را با نام قيامت خطاب كنيم.
در روايت آمده است: شخصي خدمت پيامبر(ص) آمد و از ايشان در رابطه با فاصلهي دنيا تا قيامت سوال كرد.
پيامبر ص به اطرافيانش فرمودند: من خودم قيامتم، شما از خود قيامت و محشر، سراغ قيامت و محشر را ميگيريد
پس قيامت شو قيامت را ببين ديدن هر چيز را شرط است اين
تا نگردي او ندانيش تمام خواه آن انوار باشد يا ظلام
حضرت پيامبر ص خود را قيامت معرفي مي كنند و ما بالاصاله آنچه را به وجود مقدس پيامبر نسبت ميدهيم به تبع به حضرات معصومين نيز منسوب ميكنيم.
روايتي از امام صادق ع نقل شده: ايشان گوشت بازويشان را گرفته و فرمودند به خدا قسم اين گوشت، گوشت پيامبر است، به خدا اين پوست، پوست پيامبر(ص) است به خدا اين استخوان، استخوان پيامبرص است و اين رداء، رداي پيامبر است و به خدا قسم اين خون جاري در رگهاي ما، خوني است كه در رگهاي پيامبر ص جاري بوده است.
بنابراين وقتي پيامبر(ص) را بالاصاله قيامت بدانيم ابناء رسول الله هم به تبع قيامتاند در اين ابيات مولوي متذكر ميشود براي وصال به قيامت هركس بايد خود قيامت شود شايد اين جمله نياز به توضيح كوتاهي داشته باشد، به اين معنا كه هركس نخواهد به جلوهي قيامتي حضرات معصومين دست يابد بايد دل را از هر تعلقي رها كند و چشم از خواستههاي نفس بپوشاند تا امكان دستيابي به قيامت عالم ميسر شود.
گفتيم نزديك شدن به هريك از اسامي حضرات معصومين باعث ميشود تا فرد از حقيقت آن نام بيشتر و بهتر بهرهمند شود و همين امر موجب ميشود. نام قيامت امامزمان در وجود هركس عيد قرباني برپا ميكند تا خود را بشناسد و رذايل اخلاقيش را بيابد و در اين قيامت برپا شده قرباني نمايد.
در دعاي ندبه به اين نكته اشاره ميشود بِنَفْسِي أَنْتَ مِنْ مُغَيَّبٍ لَمْ يَخْلُ مِنَّا بِنَفْسِي أَنْتَ مِنْ نَازِحٍ مَا نَزَحَ عَنَّا بِنَفْسِي أَنْتَ أُمْنِيَّةُ شَائِقٍ يَتَمَنَّى مِنْ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ ذَكَرَا فَحَنَّا...
به جانم قسم كه تو آن حقيقت پنهانى كه دور از ما نيستى به جانم قسم كه تو آن شخص جدا از مايى كه ابدا جدا نيستى
به جانم قسم كه تو همان آرزوى قلبى و مشتاق اليه مرد و زن اهل ايمانى كه هر دلى از يادت ناله شوق مىزند...
تكرار عبارات بنفسي باعث ميشود كه فرد به مقام فناء در محضر ولي عصر دست يابد.
اگر منتظر خود را در سايه نگاه منتظَر ببيند در مييابد اين باغبان هميشه بيدار، او را از اسارت دنيا حفظ ميكند و به او كمك ميكند تا به رشد و باروري حسنات و ملكات اخلاقيش بپردازد تا از برپايي قيامت خويش در محضر امام زمان شرمسار و شرمگين نباشد.
1 - بحارالانوار ج 97 ص 341
2- سوره مباركه بقره آيه 61 وَ إِذْ قُلْتُمْ يَمُوسىَ لَن نَّصْبرَِ عَلىَ طَعَامٍ وَاحِدٍ فَادْعُ لَنَا رَبَّكَ يخُْرِجْ لَنَا ممَِّا تُنبِتُ الْأَرْضُ مِن بَقْلِهَا وَ قِثَّائهَا وَ فُومِهَا وَ عَدَسِهَا وَ بَصَلِهَا قَالَ أَ تَسْتَبْدِلُونَ الَّذِى هُوَ أَدْنىَ بِالَّذِى هُوَ خَيرٌْ اهْبِطُواْ مِصْرًا فَإِنَّ لَكُم مَّا سَأَلْتُ...
و (نيز به خاطر بياوريد) زمانى را كه گفتيد: «اى موسى! هرگز حاضر نيستيم به يك نوع غذا اكتفاء كنيم! از خداى خود بخواه كه از آنچه زمين مىروياند، از سبزيجات و خيار و سير و عدس و پيازش، براى ما فراهم سازد.» موسى گفت: «آيا غذاى پستتر را به جاى غذاى بهتر انتخاب مىكنيد؟! (اكنون كه چنين است، بكوشيد از اين بيابان) در شهرى فرود آئيد زيرا هر چه خواستيد، در آنجا براى شما هست...
2- سوره مباركه بقره آيه 61 وَ إِذْ قُلْتُمْ يَمُوسىَ لَن نَّصْبرَِ عَلىَ طَعَامٍ وَاحِدٍ فَادْعُ لَنَا رَبَّكَ يخُْرِجْ لَنَا ممَِّا تُنبِتُ الْأَرْضُ مِن بَقْلِهَا وَ قِثَّائهَا وَ فُومِهَا وَ عَدَسِهَا وَ بَصَلِهَا قَالَ أَ تَسْتَبْدِلُونَ الَّذِى هُوَ أَدْنىَ بِالَّذِى هُوَ خَيرٌْ اهْبِطُواْ مِصْرًا فَإِنَّ لَكُم مَّا سَأَلْتُ...
و (نيز به خاطر بياوريد) زمانى را كه گفتيد: «اى موسى! هرگز حاضر نيستيم به يك نوع غذا اكتفاء كنيم! از خداى خود بخواه كه از آنچه زمين مىروياند، از سبزيجات و خيار و سير و عدس و پيازش، براى ما فراهم سازد.» موسى گفت: «آيا غذاى پستتر را به جاى غذاى بهتر انتخاب مىكنيد؟! (اكنون كه چنين است، بكوشيد از اين بيابان) در شهرى فرود آئيد زيرا هر چه خواستيد، در آنجا براى شما هست...
- لینک کوتاه این مطلب
»
پایگاه جامع اطلاع رسانی امام مهدی (عج)
تاریخ انتشار:21 دی 1393 - 14:40
مطالب مرتبط...
نظر شما...