گونه‌شناسی مسائل مهدویت‌پژوهی

(بسم الله الرحمن الرحیم)

مسائل جزئی مهدویت‌پژوهی که بیشتر حول مسائل کلی شکل می‌گیرد، دارای تفاوت‌های ماهیتی، روشی و تباری هستند که این تفاوت‌ها و گوناگونی را می‌توان در سه الگوی «گونه‌شناسی مسائل بر اساس روش‌شناختی»، «گونه‌شناسی مسائل بر اساس ماهیت‌شناختی» و «گونه‌شناسی مسائل بر اساس تبارشناختی»، توجیه کرد.


گونه‌شناسی مسائل مهدویت‌پژوهی

بی‌گمان مسائل علوم و دیگر حوزه‌های دانش، مانند رشته، میان‌رشته و گرایش، به جهت حیثیات گوناگون از یکدیگر متمایز می‌شوند. مثلاً علم فقه دارای مسائل بسیاری است که برخی با رویکرد عقلی توجیه می‌شوند، برخی با صبغۀ تاریخی تبیین می‌گردند و برخی دیگر با متد نقلی قابل دفاع هستند. علم کلام نیز دارای مسائل فراوانی است که برخی از آنها با روش عقلی و برخی دیگر با روش غیرعقلی توجیه می‌شوند؛ همچنین برخی با رویکرد تاریخی و برخی دیگر با رویکرد سیاسی اثبات می‌گردند؛ یعنی برخی مسائل تبار تاریخی دارند که باید با کمک گرفتن از علم تاریخ حل و فصل شوند و برخی دیگر تبار سیاسی دارند که با کمک علم سیاست تبیین و توجیه می‌گردند.

پس نمی‌توان به طور کلی نظر به یکسانی همۀ مسائل علم کلام داد، بلکه شاخصه‌هایی چون روشگان، رویکرد و کارکرد، فصل تمایز میان مسائل علم کلام هستند. با این نگاه و نگرش، ضروری است مسائل هر علم و حوزه‌های دیگر دانشی ابتدا سنخ‌شناسی، تبارشناسی یا گونه‌شناسی شوند. بی‌گمان حوزۀ مهدویت‌پژوهی نیز به عنوان یک حوزۀ دانشی _ که دارای مسائل بسیار و شبهات و پرسشهای عدیده‌ای است، از این قاعده مستنثنا نبوده و میان مسائل آن نیز تفاوت‌های اساسی از نظر روشگان، رویکرد و کارکرد وجود دارد و برای شناخت هرچه بیشتر مهدویت‌پژوهی و نیز هرچه بهتر معرفی کردن آن، لازم است مسائل آن تیپ‌شناسی و سنخ‌شناسی شوند.

گفتنی است در این نوشتار، بعد از بیان الگوهای مختلف گونه‌شناسی، تنها به الگوی روش‌شناختی پرداخته شده و بر اساس همین الگویِ روش شناختی، به گونه‌شناسی مسائل مهدویت‌پژوهی مبادرت می‌شود.

گونه‌شناسی مسائل بر اساس الگوی روش‌شناختی

در این الگو روشگان به کار گرفته شده دربارۀ مسائل مهدویت‌پژوهی مورد توجه قرار می‌گیرد؛ یعنی به مسائل مهدویت‌پژوهی از لحاظ تنوع روشی و تنوع توجیه‌پذیری، توجه شده و بر همین اساس اسلوب و روشگان متنوع آن رصد می‌شود؛ زیرا برخی از مفاهیم مانند انتظار، ماهیت عقلی و فطری دارند و بی‌تردید گزاره‌هایی که دربارۀ آن شکل می‌گیرد، تنها با روش عقلی قابل اثبات بوده و تنها با این روش می‌توان از آنها دفاع کرد. چنین مقولاتی را پیشینی یا فطری می‌گویند که تنها عقل عهده‌دار تثبیت و تبیین و دفاع از آنهاست. ورود به قاعدۀ «ضرورت امام به وسیلۀ قاعدۀ لطف» و اثبات متعلق آن نیز تنها توسط عقل پی‌گیری می‌شود.

اما برخی دیگر از مسائل مهدویت‌پژوهی با روشگان نقلی _ تاریخی قابل تبیین، توجیه و دفاع هستند، مانند ولادت امام زمان(عج)  که موضوعی تاریخی است و لازم است در این‌جا تاریخ و متد تاریخی که بیشتر یک روش نقلی است به کار گرفته شود تا موضوع مورد نظر توجیه و تبیین گردد. بی‌تردید نمی‌توان این گوناگونی مسائل _ که هریک دارای ماهیتی خاص بوده و با متد و روش ویژه‌ای توجیه می‌شوند _ را از لحاظ سنخ‌شناسی در یک مقوله طبقه‌بندی کرد.

روشگان عقلی

بی‌گمان برای تبیین تمایزات روشگانی، میان مسائل مهدویت‌پژوهی و نیز تیپ‌شناسی روشی میان گزاره‌های مهدویت‌پژوهی، لازم است ابتدا ماهیت مسائل و گزاره‌های مهدویت‌پژوهی از لحاظ پیشینی و پسینی یا فطری و غیرفطری مورد کنکاش قرار گیرد تا از این راه به تمایزات روشی میان گونه‌های مختلف مسائل مهدویت‌پژوهی پی ببریم؛ زیرا با روشن شدن ماهیت مسائل، از لحاظ پیشینی و پسینی خودبه‌خود تفاوت‌های روشی میان آنها آشکار می‌شود؛

چون از یک طرف، یکی از شاخصه‌های مهم گزاره‌های پیشینی _ که در ادامۀ نوشتار خواهد آمد _ عقلی و فطری بودن است و از سوی دیگر، همیشه مسائل و گزاره‌های عقلی و فطری تنها با روش عقلی توجیه می‌شوند. پس با توجیه مسائل مهدویت‌پژوهی از نظر پیشینی و پسینی، می‌توان به توجیه تمایزات روشگان میان مسائل مهدویت‌پژوهی رسید. بر این اساس در ذیل به بیان برخی مسائل و گزاره‌های پیشینی و پسینی مهدویت‌پژوهی اشاره می‌کنیم.

مفهوم‌شناسی پیشینی و پسینی

واژه‌های پیشینی و پسینی بیشتر در معرفت‌شناسی مطرح بوده و در مقولات سه‌گانۀ مفاهیم، گزاره‌ها و براهین کاربرد دارند و در اصل برگرفته از واژگان لاتین است؛ واژگانی چون «priori a» و «posteriori a» که به ترتیب به معنای آن‌چه از پیش می‌آید (پیشینی) و آن‌چه بعد می‌آید (پسینی) هستند. تمایز پیشینی و پسینی، تمایزی معرفت‌شناختی است که در امور گوناگونی مانند مفاهیم، گزاره‌ها و براهین به کار می‌رود.

اما مقصود از این دو اصطلاح چیست؟ دو اصطلاح پیشینی و پسینی دو وصف نسبی‌اند؛ یعنی در نسبت با چیز خاصی معنا می‌یابند که همان تجربه است. بنابراین پیشینی به وضعیتی پیش از تجربه، و پسینی به وضعیتی پس از تجربه اشاره می‌کند (شمس، 1384: 180).

واژه های پیشینی و پسینی «a posteriori» توسط ایمانوئل کانت _ فیلسوف آلمانی _ وارد فلسفه شد. او قصد داشت تمایزی را که پیش از او توسط دکارت، لایبنیتز و لاک مطرح شده بود بررسی کند. او در کتاب نقد عقل محض[1] معرفت پیشینی را بر اساس استقلال از تجربه تعریف کرد. بر اساس دیدگاه کانت، معرفت پیشینی معرفتی است که پیش از تجربه و مستقل از آن به دست می آید، در حالی که معرفت پسینی، معرفتی است که با تجربه حاصل می شود (استیوپ، 1381: 1).

گفتنی است مباحث پیشینی و پسینی پیش از آن‌که توسط کانت مطرح شوند، در میان فلاسفه و اندیشه‌وران اسلامی، در قالب مفاهیم، قضایا و براهین فطری مطرح بوده است. شاخصه‌هایی مانند دلیل‌ناپذیری، تجربه‌ناپذیری و... که آنان برای گزینه‌های پیشینی برمی‌شمرند، برای گزینه‌های فطری نیز مطرح بوده‌اند. البته در مواردی تفاوت‌های جزئی نیز میان آن دو وجود دارد که برای اجتناب از طولانی شدن بحث از آنها صرف‌نظر می‌کنیم؛ ولی در فرآیند کار، برای روشن شدن بحث به تفصیل به فطریات و امور فطری و شاخصه‌های آنها خواهیم پرداخت.

شاخصه‌های پیشینی

گزاره‌های پیشینی را می‌توان بر اساس شاخصه‌های ذیل توجیه کرد:

1. گزاره‌های پیشینی برخلاف گزاره‌های پسینی همیشه از طریق عقل توجیه می‌شوند؛

2. گزاره‌های پیشینی به گزاره‌ای صرف نظر از مقام تحقق اطلاق می‌گردند؛

3. گزاره‌های پیشینی، گزاره‌های عمومی و فراگیر هستند؛

4. گزاره‌های پیشینی برخلاف گزاره‌های پسینی، همیشه مستقل از تجربه تعریف می‌شوند.

فطرت توجیه‌گر گزاره‌های پیشینی مهدویت‌پژوهی

معرفت‌هایی که خاستگاه درونی دارند _ یعنی از تجربیات درونی انسان برمی‌خیزند _ در قالب واژگانی چون معرفت حضوری، معرفت شهودی و معرفت فطری خودنمایی می‌کنند. این گوناگونی واژگان به این سبب است که در فلسفه، معارف و علومی که خاستگاه درونی دارند را بیشتر به علم حضوری تعبیر می‌کنند و در عرفان، این‌گونه معارف و علوم را علم شهودی می‌نامند و همین معارف و علوم با رویکرد دینی، بیشتر در قالب معرفت‌های فطری تعریف می‌شوند.

البته به این معنا نیست که در فلسفه، به علوم شهودی تعبیر نشود و در عرفان نیز به علوم حضوری اشاره نگردد و نیز در کلام به جای معرفت‌های فطری، تعابیری چون معرفت حضوری و شهودی به کار گرفته نشود؛ با این حال هریک از فلسفه، عرفان و کلام بر اساس ساختار و اسلوب خاص خود به انتخاب واژگانی مخصوص روی آورده‌اند.

گفتنی است فطرتی که با رویکرد دینی مطرح است، غیر از فطریات و امور فطری است که در منطق و فلسفه از آن بحث می شود و نیز جدا از فطرتی است که سرشتی ویژه و آفرینشی خاص است و غیر از طبیعتی است که در همۀ موجودات جامد یا نامی و بدون روح حیوانی یافت می‌شود و غیر از غریزه است که در حیوانات و در بُعد حیوانی انسان وجود دارد. این ویژگی فطرت از آن جهت است که با بینش شهودی نسبت به هستی محض و کمال نامحدود همراه است (جوادی آملی، 1378: 24).

مباحثی که در این نوشتار به دنبال آن بوده و در واقع می‌خواهیم گزاره‌های پیشینی مهدویت‌پژوهی را با آن توجیه کنیم، بیشتر با نگاه فطری _ البته آن هم با رویکرد دینی _ پی‌گیری می‌شود.

شاخصه‌های امور فطری

فطرت دارای ویژگی‌هایی است که عبارتند از:

1. معرفت، آگاهی و بینش فطری و نیز گرایش عملی انسان، تحمیلی و تحصیلی و اکتسابی نیست، بلکه در نهاد او تعبیه شده و با علم حضوری و شهودی معلوم است.

2. با فشار و تحمیل نمی‌توان آن را زایل کرد؛ لذا تغییرپذیر، تبدیل‌پذیر و زوال‌پذیر نیست[2] و به عبارت دیگر، ثابت و پایدار است، گرچه ممکن است تضعیف و کمرنگ شود؛ یعنی انسان با فطرت الهی زاده می‌شود و با همان فطرت از دنیا می‌رود.

3. فراگیر و عمومی و همگانی است؛ مسلمان، مؤمن، کافر، فاسق، جاهل و ... همه دارای فطرت الهی‌اند؛ چون حقیقت هر انسانی با این واقعیت سرشته است.

4. از آن‌جا که بینش و گرایش انسان، متوجه هستی محض و کمال مطلق است، ارزش حقیقی، عقلانی و نیز نوعی قداست دارد و ملاک تعالی اوست. از این رهگذر، تفاوت بین انسان و سایر جانداران شناخته می‌شود (همو: 26).

5. انسان نسبت به فطرت درک روشن و معرفتی ویژه دارد؛ چنان‌که ممکن است دربارۀ ذات خود آگاهی و علم حضوری داشته باشد و بدون داشتن تصویری از آن، از نظر علم حصولی مورد غفلت و بی‌توجهی قرار گیرد (ربانی گلپایگانی، 1380: 73).

تقسیمات امور فطری

از دیدگاه قرآن کریم، اصل مشترک بین همۀ انسان‌ها یعنی فطرت، دارای سه ویژگی است: نخست آن‌که خدا را می‌شناسد و تنها دین او را می‌خواهد؛ دوم آن که در همۀ آدمیان به ودیعت نهاده شده است، به طوری که هیچ بشری بدون فطرت الهی آفریده نشده و نمی‌شود؛ سوم آن‌که از گزند هرگونه تغییر و تبدیل مصون است (جوادی آملی، 1378: 27).

امور فطری یک‌بار در قالب مفاهیم خودنمایی می‌کنند و به دو قسم مفهوم تصوری و مفهوم تصدیقی تقسیم می‌شوند و بار دیگر در قالب حقایق جلوه می‌کنند. به تعبیر دیگر، امور فطری یک‌‌بار در قالب عقل نظری توجیه می‌شوند که خود به حکمت نظری و حکمت عملی انقسام می‌پذیرد و بار دیگر در قالب عقل عملی خودنمایی می‌کنند. کارکرد حکمت نظری که از مقولات عقل نظری است، ادراک و شناخت هست‌ها و نیست‌هاست و کارکرد حکمت عملی که باز از مقولات عقل نظری به شمار می‌رود، ادراک و شناخت بایدها و نبایدهاست.

همچنین کارکرد عقل عملی که از مقولات عمل و کردار است، در قالب گرایشات و تحریکات درونی تبلور دارد. همان‌گونه که عقل به دو قسم نظری و عملی تقسیم می‌شود، امور فطری نیز دو دسته‌اند: بخشی به مسائل علمی مربوط می‌شوند و بخشی دیگر به امور عملی ارتباط پیدا می‌کنند (همو: 30).

حال باید پرسید اولاً ملاک فطری بودن فطریات عقل نظری و فطریات عقل عملی چیست؟ ثانیاً مقولۀ انتظار که خاستگاه بسیاری از مسائل مهدویت‌پژوهی است و به عنوان مقوله‌ای فطری شناخته می‌شود، تحت عنوان عقل نظری توجیه می‌شود یا عقل عملی؟

پاسخ به پرسش اول: ملاک در فطرى بودن ادراک بود و نبودها و هست ها و نیست ها به بدیهى و یا اوّلى بودن حکمت نظرى مربوط به آن است و ملاک در فطرى بودن ادراک بایدها و نبایدها به بدیهیات حکمت عملى، یعنى حسن عدل و قبح ظلم است. به عبارت دیگر، در حکمت نظرى اصلى بدیهى وجود دارد که امتناع تناقض است و در حکمت عملى نیز اصلى بدیهى قرار دارد که حسن عدل و قبح ظلم است (همو). ولى ملاک فطرى بودن در عقل عملى به آن است که انسان به طور طبیعی به سوی آن کارها گرایش دارد؛ کارهایى که اولًا با ساختار درونى انسان هماهنگ است و ثانیاً با هدفى که در پیش دارد سازگاری دارد (همو: 31).

پاسخ به پرسش دوم: مقولۀ انتظار، به عنوان یک گرایش در وجود همۀ انسان‌ها دیده می‌شود؛ یعنی همۀ انسان‌ها در انتظار روزی به سر می‌برند که بهتر زیستن را تجربه کرده و از ظلم، تعدی و نابرابری رهایی یابند. بنابراین، مقولۀ انتظار از اموری است که نهاد همۀ انسان‌ها به طرف آن گرایش دارد؛ زیرا با ساختار درونی انسان هماهنگ و هم با هدف بیرونی او سازگار است. بنابراین، مقولۀ انتظار از مقولات عقل عملی به شمار می‌رود.

آیت‌الله جوادی آملی در این زمینه _ که یکی از شاخصه‌های امور فطری، همگانی و فراگیر بودن است _ می‌گوید:

اگر با مراجعه به تاریخ زندگی انسان و جوامع بشری، امور و عناصری را یافتیم که همۀ انسان‌ها در هر زمان و هر مکان به آن توجه داشته و در همۀ افراد به نحوی ظهور داشته باشد، با تحلیل تاریخی نه با وقایع‌نگاری می‌یابیم که آنها فطری هستند؛ زیرا اگر آنها تحمیلی بر انسان بودند، هرگز با این گستردگی محقق نمی‌شدند. (همو: 45)

بنابراین از این‌که همۀ انسان‌ها در هر زمان و مکان به گونه‌ای به مقولۀ انتظار گرایش داشته و در انتظار روزی به سر می‌برند که دست غیبی از پس پرده بیرون آمده و بشر و جوامع بشری را به آرزوی دیرینۀ خود برساند، می‌توان استنباط کرد که مقولۀ انتظار، فطری است. همچنین از آن‌جایی که مقولۀ انتظار به صورت یک گرایش در نهاد همۀ انسان‌ها وجود دارد، در قالب عقل عملی توجیه‌پذیر است.

مقولۀ انتظار و مسائل همسو با آن در ذیل کمال‌خواهی انسان توجیه می‌شود؛ یعنی انتظار به طور مستقل از امور فطری نیست، بلکه فطری بودن آن به صورت تبعی و ظلّی در ذیل کمال‌خواهی ثابت می‌شود؛ چنان‌که آیت‌الله جوادی آملی همین نظر را دربارۀ «حس حقیقت‌جویی»، «حس ابتکار و نوآوری»، «حس زیباطلبی»، «حس نیکوخواهی» و... دارد و همۀ این موارد را در ذیل مقولۀ کمال‌خواهی انسان توجیه می‌کند (همو: 60).

بنابراین بر اساس حس کمال‌خواهی، «حس انتظار» در وجود انسان توجیه می‌شود و بر همین اساس است که انسان به انتظار روزی نشسته که با آمدن منجی، به همۀ آرزوهای مادی و معنوی خویش رسیده و زمینه‌ها و بسترهای ترقی و تکامل برای او فراهم شود. آری، انتظار که خاستگاه بسیاری از مسائل مهدویت‌پژوهی است از مقولات فطری بوده و به معنای گرایش شهودی و حضوری انسان نسبت به منتظَر و نحو خاصی از کشش و کوششی مستمر و درونی او برای رسیدن به موعود است.

فطری بودن انتظار از دو راه ثابت می‌شود؛ نخست انتظار به طور مستقل، از مقولات فطری به شمار آمده و از این راه، فطری بودن آن توجیه می‌شود؛ دوم، به عنوان این‌که از آموزه‌های دینی است می‌توان فطری بودن آن را ثابت کرد؛ زیرا دین و آموزه‌های دینی بر اساس داده‌های قرآنی و روایی و نیز بر اساس داده‌های علم روان‌شناسی که حس مذهبی را توجیه می‌کند، فطری هستند و انتظار نیز از جمله آموزه‌های دینی به شمار می‌رود. از این‌رو انتظار نیز فطری است.

نتیجه

حوزۀ مهدویت‌پژوهی به‌سان دیگر حوزه‌های مطالعاتی دارای موضوع، مسائل و غایت است. موضوع مهدویت‌پژوهی، مهدویت و غایت آن، پژوهش‌های مهدوی است و مسائل مهدویت‌پژوهی مباحثی است که حول مهدویت شکل گرفته و معطوف به عوارض و حالات موضوع است. مهدویت که موضوع مهدویت‌پژوهی است دارای یک سری مسائل کلی مانند غیبت، انتظار، ظهور و ... است که مسائل جزئی‌تر مهدویت‌پژوهی از آنها برخاسته و به نوعی خاستگاه آنها تلقی می‌شوند.

مسائل جزئی مهدویت‌پژوهی که بیشتر حول مسائل کلی شکل می‌گیرد، دارای تفاوت‌های ماهیتی، روشی و تباری هستند که این تفاوت‌ها و گوناگونی را می‌توان در سه الگوی «گونه‌شناسی مسائل بر اساس روش‌شناختی»، «گونه‌شناسی مسائل بر اساس ماهیت‌شناختی» و «گونه‌شناسی مسائل بر اساس تبارشناختی»، توجیه کرد. در این نوشتار در میان مؤلفه‌های سه‌گانۀ فوق، تنها مؤلفۀ انتظار و در میان الگوهای سه‌گانۀ گونه‌شناسی، تنها گونه‌شناسی مسائل بر اساس روش‌شناختی را برای تحقیق برگزیدیم.

همچنین در بین روش‌های گوناگون عقلی، تجربی، تاریخی و نقلی تنها روش‌شناختی عقلی را گزینش نمودیم. بنابراین در این مقاله که به عنوان ساختار نظام مسائل مهدویت‌پژوهی معنون است، به مسائلی که ماهیت پیشینی و فطری داشته و نیز با روشگان عقلی توجیه می‌شود _ که البته مسائل بسیاری از مسائل مهدویت‌پژوهی را به خودش اختصاص می‌دهد _ توجه شده است.


پی نوشت ها:

[1]. Critique of Pure Reason

[2]. (لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللهِ) . (روم: 30)

منابع

1. ابن‌سینا، البرهان من کتاب الشفاء، تصحیح: عبدالرحمن بدوی، مصر، مکتبه النهضه، چاپ اول، 1954م.

2. آخوند خراسانی، محمدکاظم، کفایه الاصول، تصحیح: آیت‌الله حسین بروجردی، قم، انتشارات انصاریان، چاپ اول، 1412ق.

3. ازکیا، مصطفی؛ علیرضا دربان آستانه، روش‌های کاربردی تحقیق، تهران، انتشارات کیهان، چاپ دوم، 1389ش.

4. استیوپ، میتاس، «معرفت‌شناسی»، ترجمه: پیروز فطورچی، فصل‌نامۀ ذهن، ش20، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشۀ اسلامی، زمستان 1381ش.

5. الهی‌نژاد، حسین، درآمدی بر فلسفۀ مهدویت‌پژوهی، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، چاپ اول، 1391ش.

6. توسلی، حسین، «جایگاه مسئله‌شناسی در ساماندهی پژوهش‌های دینی»، فصل‌نامۀ پژوهش و حوزه، ش7، قم، معاونت پژوهشی حوزۀ علمیۀ قم، پاییز 1380ش.

7. جوادی آملی، عبدالله، فطرت در قرآن، قم، نشر اسراء، 1378ش.

8. حلّی، حسین بن یوسف، نهایه المرام، تحقیق: فاضل العرفان، قم، مؤسسه الامام الصادق(ع) ، 1419ق.

9. حییم، سلیمان، فرهنگ بزرگ فارسی _ انگلیسی، تهران، فرهنگ معاصر، 1387ش.

10. خمینی، سید روح‌الله، مناهج الوصول إلى علم الأصول، تهران، مؤسسۀ تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1373ش.

11. خمینی، سید مصطفی، تحریرات فی الاصول، تحقیق: سیدمحمد سجادی، تهران، مؤسسه الطبع و النشر، 1407ق.

12. خورسندی طاسکوه، علی، گفتمان میان‌رشته‌ای دانش، تهران، پژوهشگاه مطالعات فرهنگی و اجتماعی، 1387ش.

13. دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامۀ دهخدا، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، بی‌تا.

14. ربانی گلپایگانی، علی، فطرت و دین، تهران، انتشارات کانون اندیشه جوان، چاپ اول، 1380ش.

15. سبحانی، جعفر، تهذیب الاصول (تقریرات درس خارج اصول امام خمینی;)، قم، انتشارات دارالفکر، چاپ اول، 1381ش.

16. شمس، منصور، آشنایی با معرفت‌شناسی، تهران، انتشارات طرح نو، ویرایش دوم، 1384ش.

17. شیرازی (ملاصدرا)، صدرالدین، الحکمه المتعالیه، تهران، بنیاد حکمت اسلامی صدرا، چاپ اول، 1383ش.

18. طرقی، مجید، درسنامۀ روش تحقیق، قم، مرکز نشر هاجر، چاپ چهارم، 1387ش.

19. عراقی، آقاضیاءالدین، مقالات الأصول، ترجمه: محسن عراقی، سید منذر حکیم، قم، مجمع الفکر الإسلامی، چاپ اول، 1361ش

20. فارابی، ابونصر، احصاء العلوم، ترجمه: حسین خدیوجم، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، 1348ش.

21. فاضل لنکرانی، محمد، اصول فقه شیعه، تحقیق: محمود ملکی اصفهانی و سعید ملکی اصفهانی، قم، مرکز فقهی ائمه اطهار:، 1381ش.

22.  فیاض، محمداسحاق، محاضرات فی أصول الفقه (تقریر بحث الخوئی)، قم، مؤسسه النشر الإسلامی التابعه لجماعه المدرسین، چاپ اول، 1419ق.

23. قدسی، احمد، انوار الاصول (تقریرات درس خارج اصول آیت‌الله مکارم شیرازی)، قم، انتشارات نسل جوان،‌چاپ دوم، 1416ق.

24. مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش فلسفه، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، 1364ش.

25.  _________________________ ، المنهج الجدید فی تعلیم الفلسفه، ترجمه: محمد عبدالمنعم خاقانی، قم، جامعه مدرسین، 1390ش.

26. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، انتشارات صدرا، چاپ هفتم، 1379ش.

27. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول، احمد قدسی، قم، انتشارات نسل جوان، چاپ دوم، 1416ق.

28. ____________________ ، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1374ش.

29.  ملکیان، مصطفی، «روش‌شناسی در علوم سیاسی»، فصل‌نامۀ علوم سیاسی، ش14، قم، مؤسسۀ آموزش عالی باقرالعلوم(ع) ، تابستان 1380ش.

منبع: فصلنامه مشرق موعود – شماره 23



- لینک کوتاه این مطلب

تاریخ انتشار:24 مهر 1394 - 16:16

نظر شما...
ورود به نسخه موبایل سایت عــــهــــد