نگاه قرآنی زندگی حضرت مهدی(عج) از ولادت تا ظهور

(بسم الله الرحمن الرحیم)

خدایی که مادر ابراهیم(ع) و مادر موسی(ع) را از چنگال فرعون و نمرود رهانید و فرزند عزیزشان را به مقام و اریکه صدارت رساند، نرجس خاتون(س) را نیز حفظ کرده و فرزند عزیز او را به امامت رسانده و پس از آن به پیروزی و صدارت خواهند رساند.

 

قائم مقام بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(عج): اصل مهدویت و اینکه آینده از آن مستضعفان و صالحان و وعده تخلف‌ناپذیر الهی بر غلبه علمی و عینی اسلام است،[1] در قرآن به صراحت بیان شده، چنان‌ که ویژگی وارثان نیز به روشنی تبیین شده است؛[2] خداوند به اهل ایمان و عمل صالح، وعده داده که آینده از آن صالحان و شایستگان است.[3]

البته بنای قرآن بر ذکر جزئیات و یا نام نیست و تبیین آن به پیامبر گرامی اسلام(ص) سپرده شده[4] و آنچه او می‌گوید لازم‌ الاجراست،[5] چنان‌ که اصل نماز، مطرح شده و جزئیات آن (جز برخی موارد) به پیامبر واگذار شده است و یا مثلاً اصل ولایت و امامت در آیات متعدد ذکر شده است[6] ولی نام و جزئیات مطرح نشده است.

درباره مهدویت و حضرت مهدی(عج)، شیعه و سنی روایات فراوانی دارند که برخی محققین تعداد آن را تا چند هزار روایت گفته‌اند که با حذف مکررات حدود 2 هزار روایت است. با توجه به نیمه شعبان سالروز ولادت حضرت حجت بن حسن العسکری(عج) این نوشتار را به تأملی در آیات در باره مراحل مختلف زندگی حضرت مهدی(عج) اختصاص می‌دهیم، چرا که توجه به آیات، راه هر نوع تکذیب را بسته و بهترین دلیل بر امکان هر چیزی، وقوع آن است.

1. عجیب است، آن‌هایی که تولد مخفیانه و حفظ حضرت موسی(ع) و حضرت ابراهیم(ع) را باور دارند، چگونه مخفی بودن ولادت حضرت مهدی(عج) برایشان عجیب است، مخفی بودن ولادت از نگاه بیگانگان و جاسوسانِ دستگاه عباسی، همان‌ها که منتظر ولادت این فرزند بودند و می‌دانستند بساط ظلم و ستم را بر می‌چیند؛ اما اراده خدا بر این بود که همانند حضرت موسی و حضرت ابراهیم با آن همه مکر و حیله فرعون و نمرودیان و کشتن زنان و فرزندان بسیار، باز آن حضرت متولد شده و محفوظ بماند بت ‌شکن طاغوت و منجی انسان‌ها شوند.

گواهی حکیمه خاتون ـ دختر امام جواد(ع)ـ که شخصیت با فضیلتی بوده و جناب نرجس ـ مادر امام زمان ـ تحت تربیت و پرورش او بوده است،[7] حتماً ارزشمند است. البته عجیب نیست وقتی کسی شهادت دختر رسول خدا(ص) یا ام‌ایمن را به بهانه زن بودن یا بهانه‌های واهی دیگر نپذیرد، چگونه می‌خواهد گواهی حکیمه بر تولد امام عصر را بپذیرد؛ البته جناب حکیمه تنها نیست؛ خود امام حسن عسکری(ع) به عنوان پدر، نه تنها خود اعلان می‌دارد بلکه با به رؤیت رساندن فرزند به نزدیکان و یا عقیقه دادن به یاران و نزدیکان،[8] همه را به شهادت گواهی می‌گیرد.

خدایی که مادر ابراهیم(ع) و مادر موسی(ع) را از چنگال فرعون[9] و نمرود رهانید و فرزند عزیزشان را به مقام و اریکه صدارت رساند، نرجس را نیز حفظ کرده و فرزند عزیز او را به امامت رسانده و پس از آن به پیروزی و صدارت خواهند رساند. روایاتی که از زبان حکیمه خاتون به صراحت اعلام می‌دارد که: فقط در نرجس، اثر حمل بود[10] و البته در آغاز حال و شرایط وضع حمل را در مادر نمی‌بیند، اما پس از آن گواهی می‌دهد که: ناگاه بانو برخاست و بر او اثر حالات وضع حمل پدید آمد،[11] برای اثبات تولد امام زمان کافی است؛ «فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ»؛[12] پس کدام یک از نعمت‏هاى پروردگارتان را انکار مى‏کنید و دروغ مى‌شمارید؟

2. عجیب است که فراموش می‌شود حضرت عیسی(ع) در کودکی به پیامبری می‌رسد: «یا یَحْیى‏ خُذِ الْکِتابَ بِقُوَّةٍ وَ آتَیْناهُ الْحُکْمَ صَبِیًّا»،[13] و فراموش می‌شود که قبل از حضرت مهدی(عج)  دو بزرگوار دیگر در سنین کم به امامت رسیدند. امام جواد(ع) و امام هادی(ع) و هر دو در مرأی و منظر دو گروه بودند؛ دو گروهی که با تمام وجود سخنان، رفتار، سکوت، و همه حالات و سَکَنات امام را رصد می‌کردند:

اول: دشمنانی که به دنبال نقطه ضعف بودند. چنان که تشکیل جلسات مکرر علمی مأمون برای امام رضا(ع) و امام جواد(ع) و فرستادن دانشمندان مطرح روز با سؤالات مختلف، همه در راستای رصد کردن و به توهم رسوا کردن و شکست امام بود، اما دریغ که نقطه ضعفی بیابند که اگر بود، مطرح می‌شد. دانشمندی مانند یحیی بن اکثم از صید مُحرِم می‌پرسد که اگر مُحرِمی صید کند، چه حکمی دارد و امام آن ‌قدر مسأله و فرض‌های مختلف آن را تبیین می‌کند که فرد متحیر و خاضع شده، لب فرو بسته و در مقابل فرض‌های مختلف، فقط شنونده می‌شود.[14]

اگر هر یک از ائمه ـ به ویژه امامانی که در سن کودکی بودند ـ دارای کوچکترین نقطه ضعفی بودند، دستگاه تبلیغاتی اموی و عباسی چه‌ها که نمی‌کردند، همین داستان درباره امام زمان(عج) نیز حاکم است. ماجرای جعفر، عموی مدعی دروغین، شنیدنی است که هر چه گشت نقطه ضعفی از این بزرگوار پیدا نکرد و چون به ادعای امامت، خواست بر برادر (امام عسکری) نماز بگذارد، چگونه حضرت مهدی(عج) ـ کودکی به ظاهر پنج ساله بود ـ او را کنار می‌زند. [15]

دوم: گروهی دیگر که به دقت امام(ع) را رصد می‌کردند و به تمام حرکات امام توجه داشتند، عالمان و فقیهان و محدثان و شخصیت‌های بزرگی بودند که امام را دیده بودند؛ با امام مأنوس بوده و با او زندگی می‌کردند. افرادی نظیر علی بن جعفر که فرزند امام صادق(ع)، برادر امام موسی ‌کاظم(ع)، عموی امام رضا(ع) است و با سه امام زندگی کرده است. مطالب آنان را روایت کرده و دین‌شناس است. او با تمام وجود در مقابل امام جواد(ع) زانو می‌زند، بدون کفش و لباس رسمی به سوی او می‌دود، دستان او را می‌بوسد و سخن امام جواد(ع) را همان سخن امام رضا و امام کاظم و امام صادق می‌بیند و می‌داند.[16]

عثمان بن سعید، اولین نایب خاص امام عصر(عج) با امام هادی(ع) و امام حسن عسکری(ع)  زندگی کرده و مورد اعتماد و ثقه آن دو بزرگوار است[17] و گرد شمع حضرت مهدی ـ ارواحنا له الفداء ـ پروانه‌وار می‌چرخد و یا محمد بن عثمان که با امام حسن عسکری(ع) زندگی کرده و مورد اعتماد و ثقه است، نایب دوم امام عصر می‌گردد.[18] «فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ»؛ پس کدام نعمت پروردگار خود را دروغ می‌شمارید؟»

3. عجیب است آنان که می‌دانند و از قرآن می‌خوانند که حضرت نوح 950 سال پیامبر بوده است،[19] منکر عمر طولانی‌اند یا آنان که قائل‌اند به اینکه ادریس پیامبر یا خضر عمر طولانی دارد منکر عمر طولانی امام زمان(عج) هستند، خنده‌دار تر آنکه، آنانی که معتقدند، دجال در زبان رسول خدا(ص) زنده بوده و هنوز زنده است و حتی خلیفه دوم قرار بوده است او را بکشد، منکر عمر طولانی‌اند: «فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ؛ پس کدام نعمت پروردگار خود را دروغ می‌شمارید؟»

4. عجیب آن است کسانی که به صراحت غیبت و ناشناخته بودن یوسف حتی برای برادران[20] را باور دارند، چگونه زندگی غایبانه و ناشناخته حضرت مهدی(عج) را نمی‌پذیرند؛ همو که در جلوی دیدگان فرمانده عباسی از سرداب مقدس خارج شده و غایب می‌شود:[21] «فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ»؛ پس کدام نعمت پروردگار خود را دروغ می‌شمارید؟

5. عجیب آن است کسی که درباره حضرت موسی(ع) وقتی از شهر و دیار خود خارج شد، در قرآن می‌خواند: «خائِفاً یَترقَّبُ»؛[22] ترسان بود و مراقب و یا ماجرای صلح حدیبیه پیامبر را می‌داند، چگونه از اینکه یکی از دلایل غیبت، گریز از کشته شدن بی‌ثمر باشد را، درباره حضرت مهدی(عج) عجیب می‌داند؛ گویا معنی شجاعت این است که ولیّ خدا باید، خود را بیهوده و بدون در نظر گرفتن شرایط به کشتن دهد: «فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ»؛ پس کدام نعمت پروردگار خود را دروغ می‌شمارید؟

6. عجیب آن است کسانی که آیات قرآن، قدرت خارق العاده فردِ ملازمِ حضرت سلیمان که در وصف آن آمده: «مَن عِندَه عِلمُ مِن الکتاب»[23] و که به چشم به هم زدنی، تخت بلقیس را می‌آورد، را و یا مرده، زنده کردن حضرت عیسی(ع) را که به اذن خداست: «اُحیِ المَوتی بِاِذنِ الله» می‌بینند، اما معجزه و قدرت آنکه حضرت عیسی پشت سر او نماز می‌خواند ـ یعنی حضرت مهدی ـ را نمی‌پذیرند:[24] «فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ»؛ پس کدام نعمت پروردگار خود را دروغ می‌شمارید؟

7. عجیب آن است آنان که به برکات امام ناشناخته و غایب متعجب‌اند، در قرآن می‌بیینند که به صراحت دو مطلب را بیان می‌کند: یکی اینکه فایده رسانی، منوط به شناخته بودن نیست، چنان‌که استاد حضرت موسی ـ آنکه ما او را خضر می‌دانیم و قرآن بنا ندارد او را معرفی کند ـ ساعاتی با حضرت موسی است و با آنکه ناشناخته است چقدر با برکات و خیرات و فایده رسانی همراه است. دوم آنکه، قرآن کریم، خیر و برکات رسانی را منوط به حکومت ظاهری، نبوت رسمی، اعلان اجتماعی و یا ریاست نمی‌داند؛ حضرت عیسی(ع) در گهواره می‌گوید: «وَ جَعَلَنی مُبارَکَا اَینَ ما کُنتُ؛ وجودم را خدا مایه برکت قرار داده است.» حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف  نیز می‌فرماید: «بی یدفع الله عزوجل البلاء عن اهلی و شیعتی» ؛ «فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ»؛ پس کدام نعمت پروردگار خود را دروغ می‌شمارید؟

8. عجیب است، کسانی که به هم نشینی حیوانات درنده و غیر درنده، صیاد و صید در عصر حکومت حضرت مهدی(عج) خرده می‌گیرند و نهایتاً آن را معجزه می‌پندارند، به دو نمونه تحقق یافته در قرآن کریم توجه نمی‌کنند، حضرت نوح(ع) از هر حیوانی جفتی را در کشتی گرد هم آورد، پس هر مکانیسمی که حضرت نوح بر قرار کرد، باز هم قابل تحقق است. همچنین حضرت سلیمان علیه السلام  از حیوانات مختلف، سان دیدند و آنان در محضر او رژه می‌رفتند، بنابراین هر مکانیسمی که سلیمان انجام دادند باز هم شدنی است، چه معجزه، چه مکانیسم مادی و عادی: «فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ»؛ پس کدام نعمت پروردگار خود را دروغ می‌شمارید؟

9. عجیب است که عده‌ای چنین حکومتی را غیر ممکن می‌دانند، حکومتی که عدالت، امنیت و.. بر او حاکم باشد؛ رهبر او چون محرومان زندگی کند، و حال آنکه سیره او سیره پیامبر(ص) و حضرت علی(ع) است و آنان نشان دادند که در اوج اقتدار، لباس زیباتر را به خدمتکار جوان هدیه کردند. در اوج اقتدار در سومین روز گرسنگی، افطار اندک خود را به اسیر، فرد غیر مسلمان، کسی که هیچ یک از ارزش‌های آنان را قبول ندارد، بخشیدند: «فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ»؛ پس کدام نعمت پروردگار خود را دروغ می‌شمارید؟

10. عجیب آن است که کسی که به شهادت قرآن عُزیر پیامبر که صد سال، مُرد و دوباره رجعت نمود را باور دارد،[25] رجعت ائمه و دیگران را دروغ می‌پندارند: «فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ»؛ پس کدام نعمت پروردگار خود را دروغ می‌شمارید؟

ختم کلام اینکه این منکران، یا باید تمام موارد قرآن و واقعیات قرآنی، ذکر شده یا ذکر نشده را دروغ پندارند تا بتوانند واقعیات روایی و تاریخی تحقق یافته را دروغ پندارند و یا باید راه انصاف را پذیرفته و از لجاجت دست بردارند.

  -----------------------------------------------------------------------

  • *پی‌نوشت‌ها:
  • [1].سوره توبه/ 33؛ سوره فتح/28؛ سوره صف/9.
  • [2]. «وَعَدَ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ»؛ سوره قصص/5.
  • [3].«وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُونَ»؛ سوره انبیاء/105.
  • [4]. «لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِم)؛سوره نحل، آیه 44؛ (لِتُبَیِّنَ لَهُمُ الَّذِی اخْتَلَفُوا»؛ همان/ 64.
  • [5]. «وَ ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا»؛ سوره حشر/7.
  • [6]. «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُم» سوره نساء/59؛ «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُون»؛سوره مائده/55.
  • [7]. قال دخلنا جماعة من العلویة على حکیمة بنت محمد بن علی بن موسى فقالت جئتم تسألون عن میلاد ولی الله قلنا بلى و الله قالت کان عندی البارحة و أخبرنی بذلک و إنه کانت عندی صبیة یقال لها نرجس و کنت أربیها من بین الجواری و لا یلی تربیتها غیری؛ دلائل‏الإمامة، ص 269.
  • [8].کمال الدین، ج2، ص431-432.
  • [9] سوره قصص/7-13.
  • [10]. «فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ یَا سَیِّدِی الْخَلَفُ مِمَّنْ هُوَ قَالَ مِنْ سَوْسَنَ فَأَدَرْتُ طَرْفِی فِیهِنَّ فَلَمْ أَرَ جَارِیَةً عَلَیْهَا أَثَرٌ غَیْرَ سَوْسَن‏؛ الغیبةللطوسی، ص 234.
  • [11]. قَالَتْ فَقَرَأْتُ الم السَّجْدَةَ وَ یس فَبَیْنَمَا أَنَا کَذَلِکِ إِذَا انْتَبَهَتْ فَزِعَةً فَوَثَبْتُ إِلَیْهَا فَقُلْتُ اسْمُ اللَّهِ عَلَیْکَ ثُمَّ قُلْتُ لَهَا تَحِسِّینَ شَیْئاً قَالَتْ نَعَمْ یَا عَمَّةُ فَقُلْتُ لَهَا اجْمَعِی نَفْسَکِ وَ اجْمَعِی قَلْبَکِ....؛ کمال‏الدین، ج 2، ص424.
  • [12].آیات متعدد سوره الرحمن.
  • [13].سوره مریم/ 12.
  • [14] . وسائل‏الشیعة، ج 13، ص 14.
  • [15]. خَرَجَ صَبِیٌّ بِوَجْهِهِ سُمْرَةٌ بِشَعْرِهِ قَطَطٌ بِأَسْنَانِهِ تَفْلِیجٌ فَجَبَذَ رِدَاءَ جَعْفَرِ بْنِ عَلِیٍّ وَ قَالَ تَأَخَّرْ یَا عَمِّ فَأَنَا أَحَقُّ بِالصَّلَاةِ عَلَى أَبِی فَتَأَخَّرَ جَعْفَرٌ وَ قَدِ ارْبَدَّ وَجْهُهُ فَتَقَدَّمَ الصَّبِیُّ فَصَلَّى عَلَیْهِ وَ دُفِنَ إِلَى جَانِبِ قَبْرِ أَبِی؛ بحارالأنوار، ج 50، ص 332.
  • [16]. الکافی، ج 1، ص 322.
  • [17].امام هادی علیه السلام : العمری ثقتی. الکافی، ج 1 ، ص330.
  • [18]. ٍّ أَنَّهُ سَأَلَ أَبَا مُحَمَّدٍ عَنْ مِثْلِ ذَلِکَ فَقَالَ لَهُ الْعَمْرِیُّ وَ ابْنُهُ ثِقَتَانِ فَمَا أَدَّیَا إِلَیْکَ عَنِّی فَعَنِّی یُؤَدِّیَانِ وَ مَا قَالَا لَکَ فَعَنِّی یَقُولَانِ فَاسْمَعْ لَهُمَا وَ أَطِعْهُمَا فَإِنَّهُمَا الثِّقَتَانِ الْمَأْمُونَانِ؛ الکافی، ج 1 ، ص329 .
  • [19]. «فَلَبِثَ فیهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلاَّ خَمْسینَ عام»؛ سوره عنکبوت/ 14.
  • [20]. «وَ جاءَ إِخْوَةُ یُوسُفَ فَدَخَلُوا عَلَیْهِ فَعَرَفَهُمْ وَ هُمْ لَهُ مُنْکِرُون»؛ سوره یوسف/58.
  • [21]. بحارالأنوار، ج 52 ، ص52 .
  • [22].سوره قصص /18 و 21.
  • [23].سوره نحل/ 40.
  • [24] . کیف انتم و امامکم منکم.
  • [25]. «أَوْ کَالَّذی مَرَّ عَلى‏ قَرْیَةٍ وَ هِیَ خاوِیَةٌ عَلى‏ عُرُوشِها قالَ أَنَّى یُحْیی‏ هذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِها فَأَماتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قالَ کَمْ لَبِثْتَ قالَ لَبِثْتُ یَوْماً أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ قالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَةَ عامٍ»؛ سوره بقره/259.

- لینک کوتاه این مطلب

تاریخ انتشار:3 تیر 1392 - 6:16

نظر شما...
ورود به نسخه موبایل سایت عــــهــــد